بایگانی برچسب ها: خلاصه متن های شاهنامه

بخش پادشاهی یزدگرد – شاهنامه فردوسی

پس از جابه جایی های متعدد و نبرد های زیاد بر سر قدرت بلاخره یزدگرد از نسل ساسانیان  به قدرت می رسد. یزدگرد چون بر تخت پادشاهی می نشیند همه ی بزرگان و اندیشمندان  را جمع کرده و به آنها دادگری و عدالت را  نوید می دهد. اما زمانه برای یزدگرد خوب نمی گردد، از […]

بخش پادشاهی فرخ زاد – شاهنامه فردوسی

پس از چندین جابه جایی در پادشاهان در نهایت بزرگان و اندیشمندان فرخ زاد سالار لشگر ایران زمین را بر تخت می نشانند. اما او نیز توسط ندیمان خود مسموم می شود و می میرد و پادشاهی به یزدگرد از خاندان ساسانیان می رسد. نوشتار این بخش توسط جناب آقای علی دهگانپور به رشته تحریر […]

بخش پادشاهی آزرم دخت – شاهنامه فردوسی

آزرم دخت چون به پادشاهی می رسد بزرگان و اندیشمندان را در مجلسی فرا خوانده و  همه را به دادگری و رعایت رسوم آیین پیشینیان دعوت می کند. و از همه می خواهد با او هم پیمان شوند و از دستور او اطاعت کنند اما مدت پادشاهی اوچهار ماه بیشتر داوم نیاورده و او نیز […]

بخش پادشاهی پوران دخت – شاهنامه فردوسی

پوران دخت در ابتدا انتقام مرگ اردشیر را از پرویزخسرو می گیرد اما خود بیمار می شود و می میرد و به جای او آزرم دخت بر جای می نشیند. نوشتار این بخش توسط جناب آقای علی دهگانپور به رشته تحریر در آمده است .  اشعار این بخش : دانلود متن شاهنامه بخش پادشاهی پوران […]

بخش پادشاهی فرایین – شاهنامه فردوسی

پس از کشته شدن اردشیر پسر شیرویه توسط گراز فرمانده لشگر ایران در روم.پسر بزرگ گراز به نام فرایین بر تخت می نشیند. اما راه ناپسندی و بی خردی رفته باعث ناراحتی و نارضایتی بزرگان و اندیشمندان و سایر افراد جامعه می شود. این نارضاتی به حدی است که برادرش شهران بر او شوریده و […]

بخش پادشاهی اردشیر شیروی – شاهنامه فردوسی

پسر شیرویه، اردشیر بر تخت می نشیند و سالار و فرماندهی لشگر را پرویز خسرو می سپارد. این موضوع برای گراز خوش آیند نبود زیرا از دیر باز خیال فرماندهی و سالاری لشگر ایران را در سر می پروراند. طی نامه ای پرویز خسرو را برآن می دارد که اردشیر را بکشد. و او اردشیر […]

بخش پادشاهی شیرویه – شاهنامه فردوسی

شیرویه بر جای پدر خود خسروپرویز برتخت شاهنشاهی می نشیند. هرچند خسرو پرویز در زندان بود. اما بزرگانی که شیرویه را بر مسند قدرت نشانده بودند، از حضور او احساس خطر می کردند. زمانی از زندانی شدن خسروپرویز نگذشته بود که بزرگان و امیران لشگر مجددا به تحریک شیرویه پرداخته و رضایت او را برای […]

بخش پادشاهی خسرو پرویز – شاهنامه فردوسی

پادشاهی خسروپرویز سی و هشت سال بود. پس از اسارت پدر خسرو هرمزد و نابینا شدن او توسط گستهم وبندوی. آن دو سواری را به نزد خسرو پرویز فرستاده و او را از این وضع مطلع می کنند.خسرو شتابان به بغداد آمده و بر تخت شاهی می نشیند. بزرگان و اندیشمندان را جمع کرده و […]

بخش پادشاهی هرمزد – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او ۱۲ سال بود. به رسم شاهان پیشین چون هرمزد بر تخت می نشیند، بزرگان و بخردان را جمع کرده و آنها را پند و نصیحت داده و منشور و برنامه کاری خود را اعلام می نماید. زمانی می گذرد و هنگامی که پایه های پادشاهیش محکم می شود از راه عدل و داد […]

بخش پادشاهی کسری نوشین روان – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او چهل و هشت سال بود.چو نوشیران بر تخت شاهی نشست. برسم پادشاهان پیشین به نامداران و بزرگان و بخردان را پند و اندرز داد سفارش کرد به راستگویی و داد و پرهیز از دروغ و ظلم و بارگاه خود را محل مراجعه و تظلم خواهی خلق قرارداد. در گام بعد نوشیروان شیوه و […]

بخش پادشاهی قباد – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او چهل و سه سال بود. چو بر تخت شاهی نشست مهان و بزرگان همه پند کرد به بخشایش ودانش و راستی. قباد مقر پادشاهی را از استخر به تیسفون می آورد. هرچند قباد شاه ایران زمین بود اما بعلت اینکه سوفرای نقش موثر و اساسی در به قدرت رسیدن قبا داشت. همه کارها […]

بخش پادشاهی یزدگرد هجده سال بود – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او هیجده سال بود. یزدگرد بر جای پدر خود بهرام گور بر تخت زرین می نشیند. بزرگان و لشگریان را جمع کرده همه را به داد، نیکویی، خردورزی و دوری جستن از آز و طمع و رشک نصیحت می کند. یزدگرد جهان را به عدل اداره کرده و کشور را در امنیت و آرامش […]

بخش پادشاهی بهرام گور – شاهنامه فردوسی

پادشاهی بهرام گور شصت و سه سال بود.  بهرام چو بر تخت شاهی نشست. بزرگان و اندیشمندان را جمع می کند. به عدل و بخشش پند و اندرز داد. هر آنکس که از درگه یزدگرد به بیداد رانده شده بود. فراپیش خواند. به هر بزرگی خلعت و امول بسیار داد. سپس  با اندیشمندان و بزرگان […]

بخش پادشاهی یزدگرد بزه‌گر – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او بیست ویک سال بود. یزد گرد چون بر تخت شاهی می نشیند به رسم پادشاهان گذشته بزرگان، بخردان و مردم را به داد و دهش و راستی نوید می دهد. اما چون پایه های پادشاهی اش محکم می شود روشی دیگرگونه پیش میگیرد. خردمندان در نزد او خوار می شوند. ظلم و ستم […]

بخش پادشاهی بهرام شاپور – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او چهارده سال بود. بهرام چندی سوگواری پدر می کند و سپس بر جای او تاج بر سر می نهد. بهرام بزرگان و اندیشمندان را به عدالت و بخشش دعوت می کند.هرکسی را که بیشتر اهل عدالت ورزی و بخشش باشد را تواناتر و خردمندتر می داند. چون چهارده سال از پادشاهی او می […]

بخش پادشاهی شاپور سوم – شاهنامه فردوسی

پادشاهی او پنج سال و چهار ماه بود. چون شاپور سوم به جای عموی خود بر تخت می نیشیند جهان را به پرهیز از دورغ گویی و گوش فرادادن به سخنان افراد اندیشمند نصیحت می کند. چون پنج سال و چهار ماه از پادشاهی او می گذرد روزی با همراهان خود به شکارگاه می روند. […]

بخش پادشاهی اردشیر نکوکار – شاهنامه فردوسی

پادشاهی اردشیر دوازده سال بود. اردشیر بر تخت شاهی نشسته و این تخت را امانتی می داند تا پسر برادرش شاپور بزرگ شده و تاج و تخت رابدو سپارد. اردشیر دیگران را به دادخواهی و مدارا با جهان و دوری جستن از نبرد و جنگ سفارش می کند. اردشیر ده سال حکومت کرده و در […]

بخش پادشاهی شاپور ذوالاکتاف – شاهنامه فردوسی

پادشاهی شاپور هفتاد دو دوسال بود.چون شاپور کودکی بیش نبود موبد خردمند و شایسته ای به نیابت از او بر تخت می نشیند. شاپور پنج ساله شده سحرگاهان صدای خروشی می آید شاپور از موبد علت این صدا را می پرسد. موبد می گوید صدای خروش مردمان است که از روی پل گذر می کنند […]

بخش پادشاهی اورمزد نرسی – شاهنامه فردوسی

مدت پادشاهی اورمزد هم نه سال بود. چون اورمزد بر تخت پادشاهی می نشیند آرامش و امنیت در سراسر کشور بر پا می سازد. او هم چون پیشینیان خود بخردان و بزرگان را سفارش فراوان می کند. سفارش می کند به دوری جستن از ستایش افراد نادان، کارورزی و پرهیز از سستی و کاهلی. چون […]

بخش پادشاهی نرسی بهرام – شاهنامه فردوسی

پادشاهی نرسی نه سال بود. نرسی پسر بهرام بهرامیان پس از مرگ پدر بر تخت پادشاهی می نشیند. خود را صاحب خرد، شرم، جوانمردی و داد می داند. زیر دستان را به کارورزی و دوری از تبلی میخواند و تبلی و بد دلی را دو روی یک سکه دانسته و دلیری را میوه هوشیاری می […]

بخش پادشاهی بهرام بهرامیان – شاهنامه فردوسی

مدت این پادشاهی چهار ماه است. او را پادشاه کرمان لقب دادند. بهرام بهرامیان نیک ورزی به زیردستان را تنها عامل دستگیری در سرای دیگر دانسته و بخردان و بزرگان را به نیکویی خردورزی و داد و دهش می خواند. و پس از چهار ماه پادشاهی را به نرسی فرزند خود می دهد. نوشتار این […]

بخش پادشاهی بهرام – شاهنامه فردوسی

مدت پادشاهی بهرام بهرام نوزده سال بود. او تا چهل روز عزا دار پدر بود. موبدان موبدان به نزد بهرام رفته و پس از یک هفته تلاش و صحبت با بهرام او را راضی می کند که بر جای پدر تاج بر سر نهد. بهرام بهرام پس از نشستن بر تخت شاهنشاهی به رسم بزرگان […]

بخش پادشاهی بهرام اورمزد – شاهنامه فردوسی

پادشاهی بهرام اورمزد بسیار کوتاه بوده و تنها سه سال و سه ماه و سه روز می باشد. چون بر تخت می نشیند بزرگان و بخردان او را ستایش کرده و پادشاهی را فر زیبنده ی او می دانند. بهرام اورمزد آنها را به دوری جستن از بد، دل نبستن به گردش روزگار، دوری از […]

بخش پادشاهی اورمزد – شاهنامه فردوسی

پادشاهی اورمزد یکسال و دو ماه بود. چون بر تخت پادشاهی می نشیند سراسر کشور را صلح و آشتی برقرار می سازد به نحوی که میش وگرگ در کنار هم آب میخورند. سپس با نامور بخردان و بزرگان زبان به سخن گشاده و آنها را به عدل و داد و خرد ورزی نصیحت می کند. […]

بخش پادشاهی شاپور – شاهنامه فردوسی

شاپور پسر اردشیر بر تخت پادشاهی می نشیند و بزرگان، موبدان و بخردان را جمع کرده و برنامه پادشاهی خود را به همگان اعلام می کند و خردورزی و داد را سرلوحه کارهای خود قرار میدهد. یادآور می شود که همان راه و رسم اردشیر بزرگ را پی خواهد گرفت. خبر مردن اردشیر در سراسر […]

بخش پادشاهی اردشیر – شاهنامه فردوسی

اردشیر در بغداد بر تخت پادشاهی می نشیند. همانطور که گفته شد، اردشیر دختر اردوان را به همسری می گیرد. بهمن یکی از پسران اردوان که به هند گریخته همراه نامه ای جامی از زهر برای خواهر خود می فرستد تا اردشیر را بدان مسموم سازد. دختر در جام نوشیدنی اردشیر زهر را می ریزد […]

بخش پادشاهی اشکانیان – شاهنامه فردوسی

بعد از اسکندر از نوادگان آرش به نام اشکانیان به مدت دویست سال در ایران به صورت ملکول طوایفی حکومت کردند و ایران پادشاهی متمرکزی نداشت. این اندیشه اسکندر برای در آمان نگاه داشتن روم بود. اول پادشاه اشکانی اشک بود و نفر دوم شاپور و سپس گودرز، اورمزد، آرش ، بهرام که او را […]

بخش پادشاهی اسکندر – شاهنامه فردوسی

اسکندر چون بر تخت پادشاهی می نشیند. همسر و دختر دارا را از اصفهان به استخر آورده و با دختر دارا روشنک ازدواج می کند.سپس راهی کشور هند می شود درآنجا پادشاهی بود کید نام. کید یک شب خوابی شگفت دیده با خوابگذاران خود در میان می گذارد. همه از تعبیر آن عاجز می شوند. […]

بخش پادشاهی دارای – شاهنامه فردوسی

پس از مرگ داراب پسر او دارا بر تخت می نشیند. او شاهی است که زبان تند و تیزی دارد خطابه ای کرده بزرگان را با تهدید به فرمانبرداری از خود می خواند. از آن طرف فیلقوس شاه روم می میرد و بر جای او اسکندر به پادشاهی می نشیند و ارسطالیس( ارسطو) را مشاور […]

بخش پادشاهی داراب – شاهنامه فردوسی

داراب بر تخت پادشاهی می نشیند و از گوشه کنار جهان هند و روم و هرشهر و دیار با هدیه ونثار به خدمت شاه می آیند. روزی شاه با همراهان خود بر فراز کوهی آمده دریاچه ای بزرگ می بیند می خواهد که از کشور هند و روم متخصصان را آورده تا از محل این […]
عنوان ۱ از ۳۱۲۳ »