گروهی به خورشید یل بازخورد برانگیخت او اسب و برخاست گرد بیفشرد خورشید یل نامجوی فرودآمدش هریک از پیش رو دو مرد از دلیران دشمن بکشت سرانجام،زخمی رسیدش درشت دگر رنجش آمد بر اسب دژم یکی سنگ نیز آمدش بر شکم بیفتاد خورشید و بر پای خاست کمرگاه برزد کمین کرد راست چو تیری به […]