برانگیخت از جای سرکش سمند ستمکاره ارهنگ پولادوند سر ره بخورشید مینو گرفت ازو ماند خورشید مینو شگفت یکی دیو واژونه دید او بلند بدستش کمان و برش (بر) کمند ز خورشید مینو بپرسید نام نخست آن ستمکاره دیو فام مرا نام خورشید مینوی گفت که پیکان کلکم دل سنگ سفت یکی از غلامان زال […]