دسته: منظومه های حماسی

سام نامه – بخش صد و یازدهم – بردن فغفور چین در نزد سام و خلاصی یافتن از بند

تمرتاش با وی نشد هیچ رام ببردش همانگه به نزدیک سام سران سپه زین خبر یافتند سراسر سوی سام بشتافتند بدیدند فغفور را بسته دست بر پهلو یل سرافکنده پست تمرتاش جنگی سخن کرد ساز به پرده همی راند با سام راز چو گشتند نام‌آوران انجمن تمرتاش پردخته شد از سخن ز ناگه جهان‌پهلو نامور […]

سام نامه – بخش صد و دهم – رفتن به‌روند و گرفتن فغفور از اردو و آوردن

تمرتاش خواندی ورا به‌روند چو راندی به نخجیر اسب سمند بجستی به مانند تندر ز جای نماندی کزو بگذرد باد پای چو شد شه ز اندیشه‌ها دل نژند درآمد ز در ناگهان به‌روند شهنشاه را دید رخساره زرد ز گشت سپهری دلش پر ز درد دعا کرد و بوسید روی زمین وز آن پس بگفت […]

سام نامه – بخش صد و نهم – یاری نمودن تکش خان بر سام و جنگیدن بر فغفور چین

شه چین چو از گفتش آگاه شد بدو روز گفتی که کوتاه شد ز اندوه بر زد به سر هر دو دست همی گفت پشت امیدم شکست همی گفت دستور انده چراست پری دخت خود نزد شاه ختاست همانا نیابد ازو سام کام که او با تمرتاش گردید رام چه شد گر تکش خان ز […]

سام نامه – بخش صد و هشتم – جنگ تکش خان با سام نریمان

تکش خان جنگی شه تاشکن که چون او نبد در جهان رزمزن کجا شاه را بود مهتر پسر وزو بد همه تاشکن سر به سر چون آن داوری دید آهیخت تیغ درآمد به خون ریختن بی‌ دریغ بر لشکر زابل آمد فراز بیفکند ازیشان بسی رزمساز زمین را ز خون ارغوان خیز کرد هر آنگه […]

سام نامه – بخش صد و هفتم – گفتگوی فغفور چین و پاسخ دادن سام نریمان

شه چین چو آن سرکشان را بدید رخش شد از اندوه چون شنبلید بگرداند از کینه و رزم روی دلش گشت از نو دگر مهرجوی برانگیخت بور ابرش تیزگام گرفت از ره ایمنی دست سام ز دیو دژآگه پژوهش گرفت جهان‌پهلوان را نکوهش گرفت که چون رزم جستی ز دیو دژم سزد گر بگوئی مرا […]

سام نامه – بخش صد و ششم – جنگ کرن سام با فغفور چین

چنین داد دهقان شیرین کلام ز فغفورشاه و ز فرخنده سام که چون نامه سام را خواند شاه برافراخت با سروران سپاه همانگه یکی نامه پاسخ نوشت به باغ حیل تازه نخلی بکشت سر نامه بود از نخست آفرین بدان کو ز دیو دژم جست کین سپهدار ایران زمین سام گرد که گو از همه […]

سام نامه – بخش صد و پنجم – خواب دیدن تمرتاش سام را و ترک بت‌پرستی نمودن

نهفته رخ خود به زیر نقاب ز عشوه‌گری نرگسش همچو آب سواری که می‌راند در پیش اسب بیامد بر شه چو آذرگشسب تمرتاش را گفت کای تاجور ز آئین فغفور برتاب سر ز بت روی برتاب و شو سرفراز سزد گر بگوئی به من نام باز چنین داد پاسخ که ای نیک‌نام نریمان جنگی مرا […]

سام نامه – بخش صد و چهارم – در چگونگی فرهنگ دیو با تمرتاش

سراینده نامه دلگشای چنین گفت از آن گرد رزم‌آزمای که چون از بر نامور پهلوان شبی تیره سوی ختا شد روان یکی هفته می‌رفت زورق در آب به هشتم چو بنمود رخ آفتاب بدو رهنمون گفت کای نامدار رسیدی به نزدیک دریاکنار بسی شاد شد دیوزاده ازین ز شادی برو برگرفت آفرین چو زورق ز […]

سام نامه – بخش صد و سوم – فرستادن سام گردی به نزد فغفور شاه چین

فرستاد یک گرد اندر زمان به نزدیک فغفور روشن‌روان اکه اینک رسیدم به درگاه شاه به بند اندرون جمله بدخواه شاه فرستاده شد در زمان همچو باد به درگاه فغفور فرخ‌نژاد بگفتا که از پیش سام دلیر رسیدم همین دم به مانند شیر بگفتند با شاه احوال او درآورد و بنشاند او را نکو ببوسید […]

سام نامه – بخش صد و دوم – سخن گفتن سام نریمان با نهنکال دیو ناپاک

بگفتش که این زخم‌ها مردنی نباشد بگفتا شنو ای دنی زنم بر تهیگاهت این بار تیغ بدرم جگرگاه تو بی‌دریغ همه رودهایت بریزم در آب کشم این زمانت به درد و عذاب مگر بشنوی پندهایم روان ازین بحر بیرون روی در زمان که نزدیک ساحل رسیدیم ما ز تو ضرب مردی بدیدیم ما کنی ابن […]

سام نامه – بخش صد و یکم – کشتن دیو را بر آب

بگفت و همان دم به جا برنشست که در آب او را کند زود پست به گردن زدش سام یل خنجری که آزاد برجست در داوری بگفتا برون رفت باید همی و یا غرق خون رفت باید همی بگفت ار کنی پاره پاره مرا نجنبم از این آب ای سرورا همی سام سوگند خورد آن […]

سام نامه – بخش صدم – نعره زدن سام نریمان بر دیوان

یکی نعره زد سام گرد آن زمان که ای نامداران زابل‌ستان بگیرید از این دیوزادان شوم که جائی ندارند در مرز و بوم رسیدند آن لشکری پیش سام فرحناک و خندان و دل شادکام بگفتند دیوان هزیمت شدند درین جنگ بی قدر و قیمت شدند ولی قلوشت را بکردند بند ببردند دیوان ناهوشمند چنین گفت […]

سام نامه – بخش نود و نهم – آمدن زشت نام دیو و گرفتن قلوش را

درآمد یکی دیو نر زشت نام در آن روی دریا به ضرب تمام همان دم کمرگاه قلوش گرفت برآورد بر دست دیو از شگفت چو تندر خروشید بر دیوها که از من ستانید این پرجفا ببستند دست گو زابلی به دژخیم دادندش از پردلی که او را به در بر ازین بحر آب به کهسار […]

سام نامه – بخش نود و هشتم – نعره زدن سام و سخن گفتن با قلوش

یکی نعره زد سام اندر یلی که لرزید آن آب از پر دلی نهنکال را گفت کای نره دیو برآرم ز جانت همین دم غریو به قلوش چنین گفت سام گزین که امروز چنگال شیران ببین سپه را شتابان درآور به جنگ به گرز گران سنگ بگشای چنگ درین بحر امروز کاری کنم که اندر […]

سام نامه – بخش نود و هفتم – مناجات کردن سام نریمان

چو سام نریمان چنان حال دید برآورد سر بر سما بنگرید که ای پاک دادار پروردگار توئی آفریننده مور و مار جهان‌بخش و نیرودهنده توئی بسی عادیان را فکنده توئی مکن شرمسارم به ایران زمین به پیش منوچهر شاه گزین که گویند سام نریمان‌نژاد به سرحد چین و به ماچین فتاد نبد مرد دست نهنکال […]

سام نامه – بخش نود و ششم – تیر زدن قلواد بر نهنکال دیو

برآورد یک تیر گرشاسپی نوشته بر آن نام شیداسپی به چاچی کمان راند اندر زمان بزد بر بر دیو تیره روان نشد کارگر تیر قلواد گرد درآمد نهنکال با دستبرد کجا اندر آن کشتی نامدار که قلواد بود اندر آن کامکار کمرگاه قلواد یل را گرفت ربودش ز کشتی همان دم شگفت برآورد بر روی […]

سام نامه – بخش نود و پنجم – یاد پری‌دخت کردن سام را

ز دل آنچنان آتشی برفروخت که مر ماهیان را برو دل بسوخت بگفتا که یک سال باشد که من ز ایران جدا گشتم و انجمن جدا از منوچهر شاه جهان در اینجا گرفتار درد و غمان ندانم شب و روز سامان خویش دوای دل ریش بریان خویش گرفتار نفس هوا و هوس نکردیم ز اندوه […]

سام نامه – بخش نود و چهارم – رفتن فرهنگ دیوزاده به ختا و چگونگی (کار) سام با نهنکال دیو

سر بادبان چون شد اندر هوا روان گشت زورق به راه ختا درین گفتگوها شب اندر رسید دو لشکر در آن جایگه آرمید ز کشتی همه لنگر انداختند ز هر در حکایت همی خواستند نهادند اصل سخن را بر آن که در شب گریزند کندآوران بگفتند تدبیر این است و بس اگر کس نیاید شما […]

سام نامه – بخش نود و سوم – آمدن عالم‌افروز در پیش سام و چگونگی آن

ازین سو چو از کین بپرداخت سام به شادی طلب کرد و نوشید جام نشستند نزدش همه سر به سر به ناگه جهانجوی افراخت سر یکی جام از ساقی سیمتن گرفت و چنین گفت با انجمن که این جام بر روی دلدار خویش کزو هم بود گرم بازار خویش اگر یاد او می بنوشم رواست […]

سام نامه – بخش نود و دوم – نیزه زدن سام نریمان بر کشتی بار دیگر

فرو ریختند آن زمان سر به سر چو باران برو تیغ و تیز و تبر یکی گرز زد آن زمان بر سرش یکی تیغ انداخت بر پیکرش نکرد هیچ باکی جهان‌پهلوان به یک روز برداشت او را روان همان دم به دریا فرو ریختند یکی شور و غوغا برانگیختند ز دیوان هزاری فرو رفت باز […]

سام نامه – بخش نود و یکم – جنگ کردن سام با فرعین دیو و چگونگی آن

ازین پس سخن گویم از سام نیو همان هم ز پیکار فرعین دیو چو فرعین لشکر به کشتی نشاند بر آن ژرف دریای بی بن براند چنین گفتن فرعین دیو دمان همانا ز دیوان سر آمد زمان شما یکسره خود به چنگال تیز نمائید بر دشمنان رستخیز ز دیوان به چنگال و گردان به تیر […]

سام نامه – بخش نودم – داستان فغفور چین با پری‌دخت و چگونگی آن

سراینده داستان گزین چنین داستان زد ز فغفور چین که چون سام یل را به نیرنگ و رنگ روان کرد با سروران سوی جنگ درآمد به قصر پریوش دژم بدیدش فرو رفته در بحر غم ز اندیشه‌ها سر فکنده به پیش دو چشمش پر آب و دل از درد ریش دژم روی بنشسته از بهر […]

سام نامه – بخش هشتاد و نهم – آگاهی یافتن نهنکال و لشکر فرستادن به جنگ سام

بره باز پس شد شهنشه به تخت وز آن پس بشد سام فیروزبخت به کوه و بیابان ره ایدر برید چنین تا به نزدیک دریا رسید بفرمود تا چند کشتی در آب فکندند کشتی هم اندر شتاب به هر کشتی‌ای کرد گردی‌پناه به کشتی روان کرد یکسر سپاه همی راند کشتی به دریا چو باد […]

سام نامه – بخش هشتاد و هشتم – رای زدن فغفور با وزیر و فرستادن سام به جنگ نهنکال

ترنم سرایان دستان نواز چنین گفته‌اند این حدیث دراز که آن دم که سرچشمه آفتاب فروشد به زیر زمین در چه آب شه زنگ بر زد سر از راه شام درافتادش این باز شرقی به دام به ایوان درآمد شهنشاه چین بر ابروی پرچین برافکنده چین وزیر جهاندیده را پیش خواند برو آفرین کرد و […]

سام نامه – بخش هشتاد و هفتم – رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن

به یاد آمدش یار شیرین سخن پری‌دخت گل‌روی سیمین بدن ز باد صبا بوی دلبر شنید دلش سوی گیسوی دلبر کشید چو افعی بپیچید و در تاب شد ز چشمش جهان غرق خوناب شد در آن دم سرشکش گهرریز شد که بحرین چشمش گهرخیز شد ز خونابه دل ز سر تا به پای بپوشید بر […]

سام نامه – بخش هشتاد و ششم – باز آمدن سام به درگاه فغفوره

کسانی که در سخن سفته‌اند چنین با من از هر دری گفته‌اند که چون تاج جمشید زرینه جام نهادند بر طاق فیروزه فام سبک سام بر پیل‌پیکر نشست سپه را بفرمود تا برنشست درفش از درخشنده مه برفراخت فرس بر سر چرخ گردنده تاخت برون شد پری‌دخت از بارگاه چو خورشید تابان ز ابر سیاه […]

سام نامه – بخش هشتاد و پنجم – جواب نامه فغفور چین به سام

به مشکاب آب چون مشک زد بر قلم زد از شام بر صبح صادق رقم ریاحین فروش گلستان راز در بوستان سخن کرد باز به نام خداوند لیل و نهار که از خاره خار آورد گل ز خار کریم خطابخش روزی رسان پناه کسان و کس بی‌کسان ز هفت اطلس چرخ زنگار کار برآورده این […]

سام نامه – بخش هشتاد و چهارم – نامه نوشتن سام به فغفور چین و شناسانیدن خود را

به یک دست قلواد و قلوش دگر به دست دگر بر سران تاج زر همانگه بفرمود یل با دبیر نویسد ز مشک سیه بر حریر یکی نامه سرمایه مهر و کین ز سام نریمان به فغفور چین دبیر قلم زن قلم برگرفت سر خامه در لولؤ تر گرفت نوازنده پرده دلنواز طرازنده خسروانی طراز به […]

سام نامه – بخش هشتاد و سوم – فرار نمودن سام از پیکار و پناه بردن به دیر

همانگه بیفشرد بر اسب ران برون آمد از لشکر بیکران به قلواد گفت ای یل نامدار نگر تا چه بازی کند روزگار ازین پرده نیلگون سرنگون ندانم دگر ره چه آید برون مگر مادر از بهر دردم بزاد که کس را چو من درد بر دل مباد فلک با منش کینه از بهر چیست که […]

سام نامه – بخش هشتاد و دوم – نبرد سام نریمان با فغفور چین بار دوم

سراینده از سام نیرم‌نژاد ز گفتار دهقان چنین کرد یاد که چو بازگردید از دشت جنگ ز شب بود روی هوا قیر رنگ بیامد چو خور بر سرگاه شد چو از راز فغفور آگاه شد که لشکر فرستاده اندر نهان که سازد سیه بر پری‌وش جهان دلش بد پراندوه از آن داوری که قلوش روان […]
عنوان ۱۳ از ۴۱« اولین...۱۰«۱۱۱۲۱۳۱۴۱۵ » ۲۰۳۰۴۰...آخر »