کاموس کشانی بزرگ پهلوان لشگر خاقان چین توسط رستم کشته شده و این درحالی است که آنان از نام و نژاد رستم مطلع نیستند. خاقان و سپاهیان او همه بدنبال شناسایی رستم هستند. پهلوانی به نام چنگش پا پیش گذاشته برای انتقام خون کاموس داوطلب شده، به نبرد با رستم بر می خیزد و در نبرد با رستم کشته می شود.
تورانیان اینبار هومان برادر پیران را درحالی که ظاهر و چهره خود را تغییر داده برای گفتگو با رستم می فرستند. رستم تنها شرط معرفی خود را حضور پیران قرار می دهد. پیران به مقابله آمده رستم خود را معرفی می کند. رستم به پیران می گوید، بخاطر محبت های او به سیاووش و کیخسرو از خون او می گذرد.
بهتر است او تسلیم ایران شود و شرط خاتمه جنگ را معرفی تمامی عاملان قتل سیاووش قرار میدهد. پیران باز میگردد و با تورانیان صحبت کرده قرار بر ادامه جنگ می گذارند. دو لشگر رودروی هم قرار میگیرند. شنگل دیگر پهلوان توران به میدان آمده، پس از نبرد با رستم می گریزد.
بعد از او دو پهلوان دیگر به نام ساوه و گهرگهانی وارد میدان نبرد می شوند. که هر دو بدست رستم کشته می شوند. در نهایت خاقان چین نیز به اسارت رستم درآمده همراه با غنایم به نزد کیخسرو فرستاده می شود. رستم سایر غنائم را هم در میان لشگریان تقسیم کرده طی نامه ای خلاصه جنگ را به اطلاع کیخسرو می رساند.
سپاه ایران به طرف توران حرکت می کند در راه به دژ بزرگ و آبادی می رسند. رستم گستهم و بیژن را برای تسخیر دژ می فرستد. حاکم دژ کافور بود. کافور به نبرد برخواسته و تعداد زیادی از لشگریان ایران را می کشد. گستهم، بیژن را برای کمک نزد رستم می فرستد. رستم وارد جنگ می شود. کافور را می کشد. اما باقی مانده لشگر به دژ می روند.
دژ تسخیر ناپذیر می نمود. رستم پی دیواره ها را کنده و هیزم می گذارد و آتش می زند دیوار فرو می ریزد و سپاه ایران دژ را تسخیر می کند. افراسباب از آمدن رستم مطلع شده و لشگر جهت رزم آماده ساخته، شیده پسر خود را با گنچ فراوان به طرف چین می فرستد و به او می گوید خود اگر اوضاع جنگ را مناسب نبیند، بدانجا خواهد آمد. سپس نامه ای به پولادوند می نویسد و او را برای جنگ با سپاه ایران فرا میخواند. پولادوند به مقابله به سپاه ایران بر می خیزد. ابتدا طوس وارد میدان میشود از پس پولادوند بر نمی آید.
گیو هم به کمک طوس می آید پولادوند گیو و طوس را اسیر می کند. سپاهیان ایران به صورت گروهی حمله ور می شوند و بسیار از آنها را توسط پولادوند کشته می شوند. رستم وارد نبرد شده. در ابتدا با سلاح با هم مبارزه می کند هیچیک پیروز نمی شوند. در ادامه رستم و پولادوند به کُشتی گرفتن می پردازند رستم پولادوند را بر زمین می زند. افراسیاب با دیدن این صحنه می گریزد. رستم به بارگاه شاه برگشته و پس از دادن غنایم و گرفتن پاداش از کیخسرو به سیستان باز میگردد.
نوشتار این بخش توسط جناب آقای علی دهگانپور به رشته تحریر در آمده است .
اشعار این بخش :
دانلود متن شاهنامه بخش داستان خاقان چین :
دانلود
دانلود تمامی فایل های صوتی این بخش در قالب یک فایل فشرده :
دانلود
شاهنامه صوتی این بخش :