دسته: منظومه های حماسی

سام نامه – بخش هشتاد و یکم – کشته شدن پری‌نوش به دست دیوزاده

یکی سنگ زد آن‌چنان بر سرش که افتاد از زین زر پیکرش روان از پری‌نوش در شد زمان برآمد ز جان سپاهش فغان سبک بارگیها برانگیختند ابا دیوزاده درآویختند به یک ره بر او برگشادند دست برآویخت با سرکشان پیل مست وزین سوی فرشاد پرخاشجوی درآورد با لاله‌رخ رو به روی پری‌دخت را بی‌شمر برشمرد […]

سام نامه – بخش هشتادم – شبیخون زدن فرینوش و فرشاد بر دیوزاده فرهنگ

سراینده نامه باستان ز فرشاد زین گونه زد داستان که چون با فرینوش در نزد شاه براندند لشکر چو صرصر به راه ز آزرم ماندند یکبارگی براندند بر دشت و که بارگی فرستاد فرشاد پرخاشخر ز بهر پژوهش یکی ره‌سپر که مر سام را زان نکوهش کند ز فرهنگ و مهوش پژوهش کند روان شد […]

سام نامه – بخش هفتاد و نهم – کشته شدن طغرل تکش به دست سام نریمان

درآمد به میدان چو شیر ژیان ز سم سمندش زمین بد نوان به طغرل تکش گفت ای تیره‌روز کنون دل ز امیدها برفروز چنانت درآرم ز زین ستور که گریان شود بر تو ماهی و مور نمودی به قلواد گو دستبرد کنون رزم‌جوئی ابا سام گرد بخندید طغرل تکش کای دلیر همانا ندیدی تو چنگال […]

سام نامه – بخش هفتاد و هشتم – رسیدن نامه مرگ طغان شاه به پدرش شاه چین

همی‌خواست تا خود درآید به جنگ کند روز قلواد را تیره‌رنگ که گردی شد از روی دشت آشکار یکی ره‌سپر مرد خنجرگذار برون آمد از گرد مانند باد بر پادشه شد زمین بوسه داد به کش در یکی نامه بودش نهان سبک داد بر دست شاه جهان چنین بود در وی که ای شاه چین […]

سام نامه – بخش هفتاد و هفتم – رزم قلواد با فرستو و کشته شدن فرستو

تو گفتی که بود او یک یپل مست و یا شیر بود اژدهائی به دست به نزد فرستو چو آمد فراز خروشید بر وی که ای رزم‌ساز درفش و تبیره برافراختی ز ما نامداری سرانداختی چنان بر تو گرید شه چین کنون که گرید بر او اختر واژگون فرستو ز قلواد پرسید نام همان از […]

سام نامه – بخش هفتاد و ششم – جنگ سوار خاوری با فرستو و کشته شدن خاوری

باستاد در قلب فغفور شاه ستادند پیش و پس او سپاه دلیران ترکان زرینه چنگ همه درگه کینه همچو پلنگ و طغرل تکش یک دل و یک تنه بیامد باستاد در میمنه فرستو که بد نامدار سره شد از قلب تازان سوی میسره دگر نامداران و مردان کار کشیدند صف در یمین و یسار در […]

سام نامه – بخش هفتاد و پنجم – چگونگی رزم فغفور چین با سام نریمان

سراینده دهقان با آفرین سخن راند زین سان ز فغفور چین که در رزم و کین چون ندید هیچ بهر ز هامون شتابان درآمد به شهر رخش بود از بخت سرکش دژم زمان تا زمان غرقه گشتی به غم یکی هفته در بتکده روز و شب ز بهر گشایش گشاده دو لب زبان را به […]

سام نامه – بخش هفتاد و چهارم – آمدن عالم افروز نزد سام و سخن از پری‌دخت گفتن

سراینده دهقان با فر و کام سخن راند زین‌سان ز فرخنده سام که چون گشت چیره به فغفور چین سحرگاه شد با دلیران کین یکی هفته با سروران شاد بود شب و روز از اندوه آزاد بود ز می سرخ گردیده بد چهره‌اش ولی بی‌پریوش نبد بهره‌اش چه خوش گفت دهقان والا گهر خداوند آئین […]

سام نامه – بخش هفتاد و سوم – رزم‌ پری‌دخت با طغان شاه و کشته شدن طغان شاه

نشست از بر باره بادپای به دست اندرش نیزه جان‌ربای به سوی طغان شاه شد رزم‌جوی درآورد با او زکین رو به روی سر از بهر پیکار چون برفراخت طغان شاه همان لحظه او را شناخت برو برخروشید کای شوخ چشم چرا رو نهادی سوی کین و خشم مرا بازگو راز خود سر به سر […]

سام نامه – بخش هفتاد و دوم – جنگ کردن طغان شاه با دیوزاده و چگونگی آن

طغان شاه چون باد بر شد به زین برانگیخت نام‌آوران را به کین سبک دیوزاده کمین روی کرد به خون یلان دشت را جوی کرد خروشنده گردید چون سنهراس ازو شد دل سرکشان پرهراس درآمد میان سپه همچو شیر ز هر سو برو بر ببارید تیر رسیدی چو پیکان بر آن نامدار تو گفتی که […]

سام نامه – بخش هفتاد و یکم – در شناختن پری‌دخت، دیوزاده را و چگونگی آن

سراینده دهقان موبدنژاد ز سام و دلیران چنین کرد یاد که چون در سمن‌زار شد مهرجوی سوی قصر دلدار آورد روی ابا ماه‌سیما به شادی نشست ز می اندوه غصه را کرد پست چو شد مست از شاه ایران زمین سخن راند و از نامداران کین وز آن پس ز گردان خود سر به سر […]

سام نامه – بخش هفتادم – چگونگی احوال پری‌دخت به دست عالم‌افروز پری

پریزاد چون کرد بر وی کمین ببردش به کین بر سپهر برین بدو گفت از سام برتاب روی دگر وصل او را مکن آرزوی پری‌دخت مهوش بپیچید سر ز گفتار آن جادوی حیله‌گر همی گفت تا جان به تن هست رام دلم هست در بند دیدار سام برآشفت ازو عالم افروز باز همی جنگ و […]

سام نامه – بخش شصت و نهم – رسیدن قلواد و قلوش به یاری سام

شه چین ز ناگه برافراخت سر بر آن لشکران کرد لختی نظر ز ناگه در زیر عالی علم دو تن دید با فر و آئین جم برآراسته تن به ساز نبرد دو جنگی دلاور دو پرمایه مرد به همراهیان لشکری نامدار همانا فزون بود از ده هزار رسیدند چون نزد آن رزمگاه سپه‌شان درآمد به […]

سام نامه – بخش شصت و هشتم – جنگ کردن سام با فغفور چین و چگونگی آن

سپاهش به یک ره کشیدند تیغ خروشنده گشتند یکسر چو میغ برانگیخت پس بارگی گرد سام سوی شاه شد از پی انتقام شهنشه به پیل و جهانجو به اسب رخ آورد زی همچو آذرگشسب نخستین شهنشاه شمشیربند به دست اندر آورد پیچان کمند بینداخت یال بر کینه‌خواه به بند اندر آمد یل صف‌پناه از آن […]

سام نامه – بخش شصت و هفتم – جنگ سام با تکش و کشته شدن تکش به دست سام

روانش به پیکار کین رام شد کمندش به یال یلان دام شد برانگیخت که پیکر تیزگام چو شیری خروشید بر خصم سام ز خون غازه مالید بر روی خاک پراکنده از کشته یکسر مغاک ادیم زمین را پر از کشته کرد به خون خاک را یکسر آغشته کرد چو گردان چین زین خبر یافتند ز […]

سام نامه – بخش شصت و ششم – آگاه شدن فغفور از کار پری‌دخت و رها شدن سام از بند

شنیدم نواساز بستان راز ز فغفور چین شد چنین نغمه‌ساز که چون شب بخوابید بر روی تخت یکی خواب دید و بترسید سخت چنین دید شاه جهانجو به خواب که بودش به نخجیر کردن شتاب یکی باز بودی مر او را به دست که بودی ز پروازش اندیشه پست ز ناگاه سیمرغی آمد فرود بزد […]

سام نامه – بخش شصت و پنجم – باز آمدن به سر داستان عالم‌افروز با سام

چو در سخن مرد فرزانه سفت مر این داستان را چنین باز گفت که فغفور چین، سام را چون ببست به حبسش فرستاد و از غم برست به بند اندرون بود شش ماه سام وزو دور گردید آرام و کام به هر ماه یک بار عالم‌فروز ز افسون شدی نزد آن کینه‌توز زبان را به […]

سام نامه – بخش شصت و چهارم – رسیدن پری‌دخت به سام و مصاف کردن با او

بگفت این و بر کرد از جا سمند به بازو در آورد پیچان کمند چو شیر ژیان اژدهائی به چنگ شخاوان زمین کرد آهنگ جنگ برآشفت سام یل نامدار ز بخت بد آشفته از روزگار چنین داد پاسخ که ای ارجمند به دستان چه سازی به حلقه کمند مرا خود نه بس بود اندوه خویش […]

سام نامه – بخش شصت و سوم – پشیمان شدن پری‌دخت و از عقب سام رفتن

سخن گوی دهقان فرخ‌نژاد چنین از پری‌دخت مه کرد یاد که چون از گو شیردل دور ماند چو باد از پیَش اسب گلگون براند تهی مغزی و سرکش و تندخوی ازینها پشیمانی آرد به روی بدل سنگ برزد به سنگین دلی در آن کار حیران شد از مشکلی خروشش دم صبحگاهی ببست نفیرش دم مرغ […]

سام نامه – بخش شصت و دوم – برگشتن سام از پای قصر و سر به کوه و بیابان گذاشتن

عنان برزده سر به صحرا نهاد سرشکش روان رو به دریا نهاد ز دست دلش دست بر دل بماند ز خون جگر پای در گل بماند چنان آتشی از جگر برفروخت که از ماه تا برج ماهی بسوخت هوا کله عنبرین بسته بود زمانه به انفاس رو شسته بود شب از ابر خم بر خم […]

سام نامه – بخش شصت و یکم – مناظره کردن پری‌دخت با سام

مه قندهار آفتاب طراز بت قندلب دلبر دلنواز قصب پوش ماه و گره‌گیر موی گل اندام سرو سمن برگ‌روی فروزنده خورشید طوبی خرام خرامنده طاووس طوطی خرام نگارین نسرین بر و سروقد پری‌دخت مه‌پیکر زهره خد سر درج لولوی تر برگشود در شهد و تنگ شکر برگشود به تنگ شکر نرخ شکر شکست به درج […]

سام نامه – بخش شصتم – مناظره کردن سام با پریدخت

بدو سام گفت ای بت خرگهی شکسته قدت پشت سرو سهی به شمشاد طوبی خرامت قسم که شد راستی را به عالم علم به آهوی صیاد شیرافکنت به سوفار مژگان خنجرزنت به خون‌ریز بادام بادام تو به آشوب زلف دلارام تو به رویت که پر نور شد نار ازو به مویت که چون مور شد […]

سام نامه – بخش پنجاه و نهم – مناظره کردن پری‌دخت با سام

سمن برگ روی همایون جمال پری‌دخت نام همایون به فال روان کرد از تنگ شکر شکر برون کرد از آن درج گوهر گهر به شکر طراوت به یاقوت داد رطب را ز شیرین شکر قوت داد به یاقوت بشکست نرخ نبات برانگیخت آتش ز آب حیات عقیقش ببرد آب را در عدن چو طوطی شکرخای […]

سام نامه – بخش پنجاه و هشتم – مناظره کردن سام با پری‌دخت

ازو سام نیرم بمانده شگفت پس آنگه چو زلفش برآشفت و گفت که ای عارضت باغ نسرین بود به روی تو روشن جهان‌بین بود ز ماه تو صد طعنه بر مشتری ندارد مثال خود از دلبری دلم نقش ماه نوت بسته است که پیوسته در مهر پیوسته است در آن طاق فیروزه بینم گره که […]

سام نامه – بخش پنجاه و هفتم – مناظره کرده پری‌دخت با سام

فلک حلقه‌ای از کمر ترکشت شه سرکش چرخ ترکش کشت چه گوئی ز راه دراز آمدم برو باز شو کز تو باز آمدم چه نامی که نامم بدادی به ننگ مران بر زبانم که دادی به جنگ قمررخ رخش را قمررخ نهاد که رخ بر رخ چون تو فرخ نهاد برو با نگاری که داری […]

سام نامه – بخش پنجاه و ششم – مناظره کردن سام با پریدخت

به زلف تو تا سر درآورده‌ام به آشفتگی سر برآورده‌ام ز موی میان تو موئی شدم ز مشک تو قانع به بوئی شدم ضعیفی که افگندیش در کمند گرش می‌کشی در به رویش مبند غریبی که امیدش از خان تست درش باز کن زان که مهمان تست کریمان کسی را که مهمان کنند دلش را […]

سام نامه – بخش پنجاه و پنجم – آمدن سام به پای قصر پری‌دخت و شرح آن

لبش بر لب شکرآلود کرد گرفتش در آغوش و پدرود کرد قمر رخ دو چشمش چو چشمه روان چو محروم ماند از دلاور جوان یل پیلتن را چو مه آب داد شه چرخ رخ پیش اسبش نهاد رخ آورد چون ماه خاور به چین بد آشفته چون زلف دلبر به چین به میدان چشم اشک […]

سام نامه – بخش پنجاه و چهارم – آمدن قمررخ دختر سهیل قلعه‌دار به بندخانه و سام را خلاصی دادن

چو یک نیمه بگذشت از تیره شب به زندان درآمد بت خنده‌لب چو بادام ترکان چین نیم مست چو شمع فروزنده شمعی به دست شد آن جلوه‌گر چون خرامان تذرو غلام قدش گشته آزاده سرو دلاویز چون زلف عنبرفشان شکرریز چون شهد شکرفشان دل آرای چون خلد عنبر سرشت خرامان چو طاووس باغ بهشت گره […]

سام نامه – بخش پنجاه و سوم – بی‌تاب شدن سام در زندان

از آن سو جهان پهلو ارجمند خلیده روان بود در زیر بند سرش سیر شد از جوانی خویش مبرا شد از زندگانی خویش غمین بود از گردش روزگار برآشفت از محنت آشفته کار بنالید بر درد پنهان خویش بشورید بر چشم گریان خویش چو شمع شبستان شده پای بند چو پروانه از سوزش خود نژند […]

سام نامه – بخش پنجاه و دوم – باز آمدن بر سر داستان فغفور چین

مرو را به ره بر کنون بازدار سخن بشنو از سام و از روزگار چو شد سام بسته به بند گران پریزاده زی او شدی در زمان زمان تا زمان لابه کردی به سام که کامم برآور برون شو ز دام نپذرفتی از وی سخن هیچ سام زبان را به دشنام می‌کرد رام همی گفت […]
عنوان ۱۴ از ۴۱« اولین...۱۰«۱۲۱۳۱۴۱۵۱۶ » ۲۰۳۰۴۰...آخر »