نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : چغانی

نام فعلی مکان جغرافیایی :  ناحیه ای در جنوب غرب کشور کنونی ازبکستان

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  چغانیان

شرح مکان جغرافیایی:

چغانی که ایرانیان در قرون آغازین اسلامی آن را چغانیان می خوانده اند و اعراب ،صفانیان نام یکی از ولایات ساحل راست جیحون شامل یک دره با یک رودخانه و چند شهر بوده که در جنوب غرب کشور کنونی ازبکستان واقع بوده و شهر ترمذ مقابل بلخ انتهایی ترین قسمت آن را تشکیل می داده است. حکام و مردم آن ولایت را هم چغانی یا چغانیان می خوانده اند.

شاهنامه نیز ولایت مزبور و هم حکام و مردم آن را چغانی خوانده است. اولین بار در پادشاهی هرمز بن یزدگرد بن بهرام گور آمده است.

سوی شاه هیتال شد ناگهان                 ابا لشکر و گنج و چندی مهان

چغانی شهی بد فغانیش نام                 جهانجوی با لشکر و گنج و کام

در قرون آغازین اسلامی چغانیان نام ولایت و هم نام دودمان حاکم بر آن بوده است این ولایت از دامنه کوه های میانی کشور کنونی تاجیکستان و جنوب غرب کشور ازبکستان شروع میشده و به شهر ترمذ در ساحل راست جیحون به محاذات شهر و ولایت بلخ در ساحل راست ،آن منتهی می‌گردیده است. شهر مرکزی آن هم چغانیان خوانده میشده که احتمال داده اند با شهر ده نو یا سرآسیا در کشور ازبکستان نزدیک مرز کشور تاجیکستان در جوار شهر رویگر منطبق بوده باشد.

چغانیان در دوره اسلامی نیز مانند پیش از آن هم نام ولایتی بوده است و هم نام حکام آن شهر مرکزی این ولایت را چغانیان و رود اصلی آن را چغان رود می گفته اند رود مزبور اینک از غرب کشور تاجیکستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از شهر رویگر در مرز آن کشور با ازبکستان وارد شهر ده نو در ازبکستان میشود و به سوی ترمذ جریان می یابد تا به جیحون وصل میشود بارتلد احتمال داده که همین ده نو مرکز پیشین چغانیان بوده است.

لسترنج هم حدس زده است که شهرک مجاور ده نو یعنی سرآسیاب شهر مرکزی چغانیان پیشین باشد. چون اعراب چغانیان را صفانیان می خوانده اند ترکان چغان رود را به مرور صرخان رود و بعد سرخان رود و سرخان دریا خوانده اند که اکنون هم به همین نام شهرت دارد و در نقشه های دو کشور تاجیکستان و ازبکستان دیده می.شود به آثار تمدنی آن ولایت و رود هم تمدن سرخان دریا میگویند که بسیار غنی است. مقدسی که این دیار را صفانیان خوانده چنین معرفی اش میکند ناحیتی است پر ساختمان و پربرکت قصبه اش نیز به همین نام است… به سرزمین ترمذ چسبیده کوه و دشت را در بر دارد. قومی نزدیک آن هستند که کیجی و ترک گنجینه خوانده میشوند شانزده هزار دیه دارد که از آن ده هزار مرد جنگی با هزینه و سواری های خودشان بیرون می آیند.

مؤلف حدود العالم در زمان تحریر کتاب خویش چغانیان را ناحیتی ویران اما ،بزرگ با کشت و برز بسیار خوانده و بعد هم شهرهایش را برشمرده است. چغانیان در قرون آغازین اسلامی از دو جهت شهرت یافته است اول به دلیل برآمدن امرای فرهیخته ای از آن دیار که یکی شان پذیرای فرخی سیستانی در داغگاه خود شده است نظامی عروضی چهار مقاله مقاله شعر و دیگر به سبب وجود دو سپهسالار چغانی امیر نصر سامانی که ابوبکر محمد چغانی و پسرش ابوعلی بودند.

 

قبلی «
بعدی »