نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : مندل
نام فعلی مکان جغرافیایی : شهری از شهرهای سند
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:
شرح مکان جغرافیایی:
مندل: در پادشاهی بهرام گور آمده است که چون رای با امیر قنوج هند، به نام شنگل، عازم دیدار بهرام در ایران شد، هفت حاکم یا شاه هندی هم او را همراهی کردند، که از آن جمله این ها بودند:
یکی شاه کابل دگر سند شاه دگر شاه سندل بشد با سیاه
دگر شاه مندل که بد نامدار همان شاه جندل که بد کامگار
ابن خردادبه ذیل «شهرهای سند» از چند جا نام برده که هرکدام ولایت مانندی بوده اند و یکی از آنها را مندل خوانده است، بدین گونه:«قیقان (همان کیکانان بیهقی): بنه، مکران، مید، قندهار، فصداره … مولتان، سندان، مندل و…» (۱۳۷۰، ص ۴۲). اما خرده ولایت دیگری هم به نام مندل در شرقی ترین بخش هندوستان وجود داشته که جزء ولایتی به نام قامرون بوده و عودش شهرت داشته است. مؤلف حدود العالم در معرفی ایالات یا نواحی هندوستان یکی را قامرون خوانده و نوشته است: «مملکتی است بر مشرق هندوستان، پادشاه او را قامرون خوانند. آنجا گرگ(کرگدن) بسیار است و معدن های زر بسیار است. و از او سنباده و عود خیزد، نیکه پس از آن شهری به نام صنف را از پادشاهی قامرون خوانده و بعد مندل را، که درباره آن نوشته: «مندل شهری است خرد از پادشاهی قامرون. از او عود مندلی خیزد. و این هر دو شهر بر کران دریاست» (۱۳۷۲، ص ۱۹۳-۱۹۴)، مینورسکی پس از تأمل قابل ملاحظه در گزارش حدود العالم و نیز المسالک ابن خردادبه قامرون را با ولایت آسام هند(شرقی ترین بخش هند، که همسایه برمه است) یکی دانسته (همان، ص ۱۹۳: حاشیه ۳) و یادآور شده است که «مندل از لحاظ لغوی به معنی ایالت است، اما این اصطلاح در اینجا کمی مبهم است. این خردادبه و البوت… جایی به نام مندل را در اسناد ذکر می کنند،،، مطابق متن حدود العالم مندل به آسام تعلق دارد و باید آن را در آن حوالی جست وجو کرد…» (همان، ص ۱۹۴، حاشیه ۵) ابن خردادبه که مندل را یکی از شهرهای سند هندوستان خوانده، قامرون را هم که دارای پادشاهی به همین نام بوده کشور با ولایتی عودخیز در هندوستان معرفی کرده است، بی آن که ذکری از مندل در آنجا به میان آورد(همان، ص ۴۸). این که توجه بعضی از جمله فراند، در مورد محل مندل به سوی سری لانکا کشیده شده است ظاهره باید به سبب اشاره سفرنامه ابن بطوطه باشد که در جزیره سیلان از جایی به نام «منار مندلی» نام برده است (ابن بطوطه، ۱۳۶۱، ج ۲، ص ۶۹۲). چون در وسط کشور برمه شهری به نام ماندالایی وجود دارد، گویا به این علت بعضی هم مندل شاهنامه را همان شهر دانسته اند(از جمله شهیدی مازندرانی، ۱۳۷۱، ص ۴۰، ذیل «مندل»).