کیخسرو همچنان در آتش انتقام از افراسیاب می سوزد. دگر باره لشگری عظیم آماده کرده با فرماندهی گودرز به نبرد با افراسیاب می فرستد. گودرز هنگامی که به منطقه ی زیبد می رسد. توسط گیو برای پیران پیغام فرستاده از او می خواهد تسلیم شده و در ایران جایگاه خوبی برای او آماده کرده اند.
پیران نمی پذیرد دو لشگر در میدان نبردی که دوطرف دو کوه قرار گرفته و در میان دشت وسیعی است ،صف آرایی می کنند. . هر کدام از لشگریان در یکی از این دو کوه قرار گرفته اند. انتظار حمله طولانی می شود زیرا هر کدام از طرفین که شروع کننده جنگ باشند، مغلوبه می شوند. پس از یک هفته بیژن بیصبر شده به نزد گیو رفته از او اجازه حمله می خواهد.
گیو و گودرز مخالفت می کنند. از طرف دیگرهومان برادر پیران نیز به از پیران اجازه حمله می خواهد و با وجود مخالفت پیران به میدان نبرد می رود. با تهدید و تحقیر کردن سران و پهلوانان ایران همچون رهام، فریبرز و خود گودرز سعی در ترغیب آنها به حمله می کند. بیژن با دیدن این صحنه به نزد پدر و نیای خود رفته و عاجزانه تقاضا می کند، اجازه نبرد با هومان را بدهند.
بلاخره آنها موافقت می کنند. نبرد تن به تن شروع شده و بیژن در میان بهت دیگران هومان را که پهلوانانی بزرگ بود، شکست میدهد. پیران با شنیدن خبر مرگ هومان صبر خود را از دست داده دستور حمله می دهد. نبرد سنگینی شروع می شود در این نبرد نستیهن دیگر برادر پیران نیز در هنگام شبیخون کشته می شود.
گودرز مطلع می شود که پیران از افراسیاب کمک خواسته است به سرعت پیکی را نزد کیخسرو می فرستد و از او کمک میخواهد کیخسرو با لشگری عظیم برای کمک به طرف گودرز حرکت می کند. پیران نیز از افراسیاب کمک خواسته سعی می کند با نامه نگاری تا رسیدن افراسیاب زمان بخرد.
دگر باره نبردی سخت در گرفته از دو طرف بیشمار کشته می شوند در آخر پیران و گودرز تصمیم می گیرند که نبرد تن به تن از طرفین تعیین کننده نتیجه جنگ باشد. فریبرز با کلباد، گیو با گروی زره، گرازه باسیامک، فروهل با زنگله، بیژه با رویین، رهام با بارمان،هجیر با سپهرم، زنگه شاروان با اوخاست، گرگین با اندریمان، برته با کهرم و گودرز با پیران. در نهایت ایرانیان با کشته شدن پیران بدست گودرز و برتری سایر پهلوانان پیروز می شوند. فرزندان پیران لهاک و فرشیدورد با خبر مرگ پدر به طرف توران می گریزند.
گستهم به تعقیب آنها پرداخته و آنها را می کشد خود نیز به شدت مجروح می شود. بیژن بدنبال او رفته او را می یابد. از طرف دیگر کیخسرو به میدان رزم رسیده و گروی زره را که اسیر کرده اند به نزد او می آورند کیخسرو دستور قتل او را همانطور که سیاووش را کشته بود می دهند. دیگر تورانیان اسیر از کیخسرو امان میخواهند و او بدانها امان می دهد. بیژن نیز گستهم مجروح را به اردوگاه ایرانیان می برد و با معجزه کیخسرو درمان می شود.
نوشتار این بخش توسط جناب آقای علی دهگانپور به رشته تحریر در آمده است .
اشعار این بخش :
دانلود متن شاهنامه بخش داستان دوازده رخ :
دانلود
دانلود تمامی فایل های صوتی این بخش در قالب یک فایل فشرده :
دانلود
شاهنامه صوتی این بخش :