جمشید یکی از شگفتآورترین شخصیتهای اسطورهای شاهنامه است. از اسطورههای مشترک ایران و هند میباشد و همین گویای قدمت و سابقه تاریخی آن است. در شاهنامه مدت پادشاهی جمشید هفتصد سال ذکر شده درحالی که در کتابهای پهلوی و اوستا این مدت هزار سال میباشد. بخش اول از داستان جمشید سیصد سال را در بر میگیرد. که این دوره به شش دوره پنجاه ساله تقسیم میشود:
در دوره اول انسانها با دانش آهنگری که در دوره طهمورث به وجود آمده بود، ابزارهای جنگی و سلاحهای مختلف از شمشیر و گرز گرفته تا زره و برگستوان را بوجود میآورند. در پنجاه سال دوم به پوشش و لباس مردمان میپردازد و نحوه بافتن پارچههای مختلف چون ابریشم و حریر و موی قز و دیبا را به مردمان میآموزد. در پنجاه سال سوم جمشید طبقه بندی اجتماعی را پدید میآورد و طبقه بندی اجتماعی یکی از اولینهایی است که دردوره جمشید رخ میدهد. در این دوره طبقات اجتماع را به چهار گروه کاتوزیان
( موبدان و روحانیان )، نیساریان ( جنگاوران و لشگریان )، بسودیان ( کشاورزان ) و اهتوخوشیها ( پیشهوران و صنعتگران ) تقسیم میشود و این جایگاهها در واقع همان اصناف هستندو بر خلاف آنچه در فرهنگ هندی شاهد آن هستیم. ممنوعیتی برای رفتن افراد به طبقات دیگر وجود نداشته، مانند کاوه آهنگر که پسرانش از جنگجویان و پهلوانان بودند.
در پنجاه سال چهارم به ساخت و ساز پرداخته از گل، خشت، گچ و سنگ بناهای مختلفی همچون گرمابه، کاخها، خانهها و شهرها میسازد. در پنجاه سال پنجم و ششم به سراغ عطرها و بویهای خوش میرود همچون بان، کافور، مشک ناب، عود، عنبر و روشن گلاب. و بعد نوبت به پزشکی و درمان و تندرستی مردمان میرسد. جشید با کمک از فر کیانی خود یک تخت میسازد که توسط دیوان به پرواز در میآید و این کار در اولین روز فروردین میباشد لذا این روز را روز نو یا همان نوروز مینامند. برای آن نیز جشن بزرگی هم برپا میسازد. که بر اساس شاهنامه جشن نوروز یادگار از دوران جمشید است.
در دوره جمشید انسانها به حدی از پیشرفت و آبادانی میرسند که در واقع مرگ از بین میرود. تمامیاین دست آوردها منجر میشود به غره شدن جمشید میشود، به حدی که ادعای خدای میکند. به طور که تمامیهنرها و تمامیکارهای صورت گرفته را نه از طرف خدا که توسط خود میداند. و بدین علت فر ایزدی از او گرفته میشود. همزمان با دوره جمشید، در آنطرف مرزها در دشت سواران نیزه گذار که منظور منطقه بین النهرین است. تحولاتی در حال وقوع بود که منجر به قدرت رسیدن ضحاک یا آنطور که در کتاب اوستا آمده آژدیاهاک میشود.
مرداس پادشاه دشت سوازان نیزه گذار مردی گرانمایه، موبد، دادگر و بخشنده بود چارپایان شیردهای داشت از هریک هزار راس و دوشیزگانی که شیر میدوشیدند و به هرکس که نیازمند بود بی بها میبخشیدند. مرداس به نام ضحاک فرزندی دارد. ضحاک را بیورسپ نیز میخوانند یعنی دارنده ی ده هزار اسب. اما برعکس پدر ضحاک فردی ناپاک بود و عمده کارش سواری بود. مرداس پیرمردی کهنسال شده بود همین باعث شد تا ابلیس به وسوسه ضحاک پرداخته او را برآن دارد که با قتل پدر بر جای او نشیند. هر چند ضحاک در ابتدا مخالف بود، اما با وسوسه ابلیس و پیمانی که با او بسته بود بدین کار تن میدهد.
شب هنگام ابلیس در باغ مرداس در مسیری که او به عبادتگاه خود میرفت چاهی عمیق حفر کرده و مرداس درآن چاه میافتد و میمیرد. با مرگ مرداس ضحاک بر جای پدر پادشاه میگردد. پس از قدرت رسیدن ضحاک، ابلیس در ظاهر خوالیگر یا آشپزی توانا وارد درگاه ضحاک شده و برای او خورشهایی از گوشت حیوانات همچون مرغ و چارپای آماده میسازد تا او را به خون حیوانات بپرورد و خوی حیوانی به خود گیرد. آنقدر این غذاها خوشمزه و لذیذ بود که ضحاک میخواهد به خوالگیر خود پاداشی بدهد و از او میپرسد که خواهان چه پاداشی است.
خوالیگر یا همان ابلیس تنها اجازه بوسه زدن بر شانههای پادشاه را به عنوان افتخار خود طلب میکند. ضحاک ضمن تعجب بسیار این اجازه را میدهد و خوالگیر به محض بوسیدن سر شانههای ضحاک در جا ناپدید میگردد. در همان لحظه دو مار سیاه از سرشانههای ضحاک میرویند در ابتدا سر این مارها را قطع میکنند ولی دوباره میرویند و پزشکان برای درمان آن راهی نمییابند. دگر بار ابلیس به شکل پزشکی درآمده و تنها راه درمان را دادن خورش از مغز جوانان میداند تا بدین طریق مارها خود بمیرند. در ایران خودکامگی جمشید و ادعای خداوندی او باعث هرج و مرج و شورش در کشور گردید.
از گوشه کنار کشور مدعیان حکومت برخاسته و جنگهای داخلی شکل گرفت. در همان حال آوازه نام ضحاک در سراسر کشور پیچیده بود. بزرگان ایران به نزد ضحاک رفته و او را برای پادشاهی ایران فراخوانند ضحاک تاج پادشاهی بر سر مینهد. جمشید گریزان شده و صد سال هیچ کس از او نشانی نیافت در سال صدم جمشید در دریای چین گرفتار ضحاک میشود. به دستور ضحاک، جمشید را بر درختی میبندند و او را از میان به دو نیم میکند.
این بخش ابتدا توسط جناب آقای علی دهگانپور نگارش شد، سپس توسط سرکار خانم دکتر نگار پزشک مورد ویرایش و بازبینی قرار گرفت و در نهایت با بهرهگیری از هوش مصنوعی تغییراتی در آن اعمال گردید.
اشعار این بخش :
دانلود متن شاهنامه بخش جمشید :
دانلود
دانلود تمامی فایل های صوتی این بخش در قالب یک فایل فشرده :
دانلود
شاهنامه صوتی این بخش :