برآمد برین روزگاری دراز نبد گردیه را به چیزی نیاز چنین می همیخورد با بخردان بزرگان و رزم آزموده ردان بدان مجلس اندر یکی جام بود نوشته برو نام بهرام بود بفرمود تا جام بنداختند وزان هرکسی دل بپرداختند گرفتند نفرین به بهرام بر بران جام و آرندهٔ جام بر چنین گفت که اکنون بر […]