سپهبد فرستاده را پیش خواند بران نامور پیشگاهش نشاند چو بشنید بیدار شاه جهان فرستاده را خواند پیش مهان بیامد جهاندیده دانای پیر سخنگوی و بادانش و یادگیر به کش کرده دست و سرافگنده پست بر تخت شاهی به زانو نشست بپرسید بهرام و بنواختش بر تخت پیروزه بنشاختش بدو گفت کایدر بماندی تو دیر […]