همان دم پریدخت فغفور چین به زاری و افغان غزل گفت بین که آیا مه مهربانم کجاست دلآرام و آرام جانم کجاست کجا سام نیرم شه نیمروز که امشب شبم را کند همچو روز کجا آن جهان دید? شیر مرد که از ژند جادو برآورده گرد چه بودی که این لحظه اینجا بدی فروزنده مجلس […]