شماساس و دیگر خزروان گرد – لشکر سواران بدیشان سپرد
نام : شماساس
محل مرگ شماساس : نبرد اول کیقباد و افراسیاب بدست قارن کشته می شود
دوره شاهنامه ای پیشین : اسطوره ای ، پهلوانی
دوره شاهنامه ای جدید : پیشدادیان ، کیانیان
ملیت : تورانی
نشان پرچم (درفش) : سیاه
توضیحات شخصیت :
شماساس در شاهنامه پهلوان تورانی و یکی از سرداران سپاه افراسیاب بود. او به فرمان افراسیاب با یک فرمانده دیگر به نام خزروان در عهد نوذر به نیمروز پایتخت زابل که در آن زمان زال حکمران آنجا بود، یورش آوردند.
پشنگ فرمندهی سپاه توران را به افراسیاب سپرد و حمله به نوذر که در زمامداری تجربهای نداشت آغاز گشت. دهستان به سختی محاصره گشت افراسیان در حین محاصره نوذر سپاهی به فرماندهی شماساس به سوی زابل فرستاد چون خبر رسیده بود سام پیر نیز درگذشت و زال جانشین اوست. افراسیاب ذوق زده از مرگ سام پهلوان، شبانه قاصدی به پایتخت نزد پشنگ فرستاد و یادآور شد هر کار به موقع نکوست.
متن از ورود شماساس به خاک آرمان خبر میدهد سپس هدف زابل و سیستان است. از سوی دیگر خزروان بطرف هیرمند روانه گشت. زال سرگرم ساختن دخمه برای سام بود و اداره شهر بدست مهراب کابلی پدر زن زال بود. مهراب قاصدی بسوی شماساس در حاشیه شهر فرستاد و همه پیامش سپاس و تهنیت از تورانیان بود و هچنین از نژاد مشترک پشنگ و ضحاک حرفها زد.
قاصد مهراب بعد از ابلاغ پیام صلح و دوستی با لشکر افراسیاب، قید نمود همه کشور زاولستان در ید و اختیار وی است، اگر زمان باشد زال که سرگرم تدفین پدر هست او را آگاه نماید. در چنین زمانی نوذر نگونبخت منتظر کمک زابلیان بود و منوچهر هنگام مرگش گفته بود جز از سام از کسی دیگر کمک نخواهد ولی اینک فرزند سام در تدارک صلح و آشتی با پشنگ دشمن قسم خورده ایران بود
اینکه گفته شود مهراب به فریب با آنان از در آشتی درآمد و نهانی زال را که به سوک سام و دخمه ساختن برای او از شهر بیرون رفتهبود، به یاری خواند، بهانه است. واقعیت همان است که افراسیاب به پدرش نوشت و گفت: شماساس بر تخت نیمروز تکیه زده است. اینکه زال به مقابله شتافت؛ خزروان را کشت و شماساس به نزد افراسیاب گریخت، حرف حدیث است.
سرانجام در جنگ کیقباد که در آن زمان نوذر به قتل رسیده بود، ایران مسخّر افراسیاب گشته بود، پس از چندی شماساس به دست قارن که پیشتر در محاصره دهستان (آمل) سپهسالار نوذر بود، کشته شد
لیست اشعار :