ن

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه :  کابل

نام فعلی مکان جغرافیایی :  کابل پایتخت افغانستان

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  کابلستان، کاول، کاولستان

شرح مکان جغرافیایی:

کابل / کابلستان که در شاهنامه بیشتر به صورت کاول ضبط شده همین شهر مرکز کشور افغانستان کنونی است که نام آن از اوایل تا پایان شاهنامه به فراوانی آمده است. کاول شهر مرکزی ولایتی به نام کابلستان یا کاولستان بوده است. نام کاول از داستان منوچهر وارد شاهنامه شده زمانی که سام سپهسالار و جهان پهلوان ایران حاکم سیستان و زاولستان بوده و پسرش زال قصد داشته است با رودابه دختر مهراب شاه کابلی ازدواج کند در کل شاهنامه بیشترین یاد کرد از کاول یا کابل را در همین داستان میبینیم. اولین بار دربارۀ آن آمده است که چون سام به درگاه منوچهر رفت، شاه منشور حکومت همۀ ولایات نزدیک سیستان را به نام وی صادر کرد.

به مُهر منوچهر عهدی نبشت      سراسر ستایش به سان بهشت

همه کاول و دنبر و مای و هند       ز دریای چین تا به دریای سند

ز زاولستان تا بدان روی بست        به نوی نبشتند عهدی درست

از آن پس چون کابل و ولایات همجوارش به سام و اعقاب او،زال، رستم، فرامرز تعلق داشته نام آن همراه با کاولستان یا کابلستان در اغلب داستان های شاهنامه آمده است. ذکر نام ولایات مجاور هم کاملاً اطمینان میبخشد که غرض از کاول یا کابل همین شهر کابل کنونی بوده است و نه جایی دیگر.

این ولایت دارای رودی است که از کوه های مرکزی کشور افغانستان سرچشمه می گیرد و به سوی شرق جریان می یابد تا به وادی سند در کشور پاکستان کنونی و هندوستان قدیم میرسد و به رودخانه آن ولایت رود سند، می ریزد. بدین سبب با این که کابلستان به زاولستان با مرکزیت شهر غزنین نزدیک بوده است چون حوضه آبریز آنها تفاوت داشته به دو نام مختلف خوانده می شده اند. پس از آن هم تا اواخر عهد ساسانی به عنوان پاره ای از ایران از آن یاد شده است.

آخرین یاد کرد از کاولستان در زمان پادشاهی بلاش پیروز برادر قباد در شاهنامه دیده میشود که گوید هنگام کشته شدن پیروز به دست هپتالیان (هیتال) در ماوراء النهر و اسارت فرزند او قباد پهلوانی شیرازی به نام سوفرای مرزبان زاولستان و کاولستان بود که به جنگ هپتالیان رفت و قباد را از اسارت خوشنواز درآورد و به شاهی نشاند:

      بدانگه که پیروز شد سوی جنگ                یکی پهلوان جست با رای و سنگ

که باشد نگهبان تخت و کلاه                  بلاش جوان را بود نیکخواه

بدان کار شایسته بود سوفرای                 یکی نامور بود و پاکیزه رای

جهاندیده از شهر شیراز بود                     سپهبد دل و گردن افراز بود

     هم او مرزبان بود به زاولستان                     به بست و به غزنین و کاولستان

دیگر خبری از کاولستان در شاهنامه نیست چون از آن پس هپتالیان و بعد هم ترکان طرخانی صاحب آن حدود شدند تا این که اعراب آن ولایت را تصرف کردند و دیگر بار به حوزه تمدنی ایران زمین پیوست با استقرار سبکتگین و خاندانش در غزنه یا غزنین در جنوب کابل و کابلستان و تشکیل دودمان غزنوی کابلستان هم از آبادانی و شهرت برخوردار شد.

قبلی «
بعدی »