واژه نامه شاهنامه – کلمه ها و عبارات بخش پادشاهی اورمزد

در تکمیل معانی واژه ها و عبارت های این بخش، از منابع زیر استفاده شده است :

دیهیم : تاج مخصوص پادشاهان
اورمزد : ستاره مشتری ، اهورمزدا
تاوان : غرامت
خنک : خوشا ، خوشا به حال ، نیک و خرم باد
انباز : شریک
منی فش : خود خواه
ستیزه : نزاع ، دعوی
آز : زیاد جستن ، افزون خواهی ، افزون طلبی
سفلگان : افراد پست ، فرومایگان
رای : فکر ، اندیشه ، نقشه ، تدبیر ، تامل
سخته : سنجیده
کافور : گیاهی است خشوی که گلش مانند گل اقحوان باشد
مشک : ناف آهوی خطایی است
ارغوان : درختی است به غایت سرخ و رنگین طبیعت آن سرد و خشک است
پالیز : جالیز ، باغ ، بوستان ، گلستان
سهی : راست ، درست
بنه : لوازم سنگین وزن که با لشکر است مثل خیمه خرگاه اثاث
آز : زیاد جستن ، افزون خواهی ، افزون طلبی
درنگ : تاخیر
سپنج : مهمان ، کنابه از دنیا
آژیر : حذر ، محتاط
آژنگ : چین ، شکنج ، شکن
ارزانیان : ارزانی ، درخور ، شایسته
لعل : سنگی است مانند یاقوت به رنگ قرمز
دیهیم : تاج مخصوص پادشاهان

قبلی «
بعدی »