فرامرز نامه – بخش سوم – گفتار در آفرینش آفتاب

به چندان فروغ و به چندان چراغ

بیاراسته چون به نوروز باغ

روان اندر و گوهر دلفروز

کزو روشنایی گرفتست روز

که هر بامدادی چو زرین سپر

ز خاور بر آرد فروزنده سر

زمین پوشد از نور، پیراهنا

شود تیره گیتی بدو روشنا

چو از خاور او سر به مشرق کشد

ز خاور، شب تیره سر بر کشد

قبلی «
بعدی »