سد اسکندرری

ن

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : سد اسکندری

نام فعلی مکان جغرافیایی :  نامعلوم

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  سد سکندری

شرح مکان جغرافیایی:

سد اسکندری/ سکندری از این سد افسانه ای تنها در داستان اسکندر یاد شده است ذیل «گفتار اندر ساختن اسکندر سد یأجوج و مأجوج را» طی ۷۲ بیت شرح ساخت آن در برابر اقوام افسانه ای یأجوج و مأجوج آمده است در ضمن همین شرح و پس از بسته شدن سد می خوانیم:

ز یاجوج و ماجوج گیتی برست             زمین گشت جای نشیم و نشست

به رش پانصد بود بالای اوی                 چو نزدیک صد باز پهنای اوی

از آن نامور سد اسکندری                 جهانی برست از بد داوری

فردوسی در پایان داستان اسکندر در احوال خویش نیز سروده است:

سخن به که ویران نگردد سخن             چون از برف و باران سرای کهن

گذشتم ازین سد اسکندری                 همه بهتری باد و نیک اختری

دل شهریار جهان شاد باد                زهر بد تن پاکش آباد باد

چون داستان ذوالقرنین و قوم یأجوج و مأجوج و بستن سد در برابر آنها در قرآن کریم نیز آمده است به نظر میرسد تدوین کنندگان شاهنامه ابومنصوری در تنظیم داستان اسکندر قرآن را هم مد نظر داشته و حتی به تفاسیر شیعی بیشتر توجه کرده اند. اما درباره این که چنین سدی وجود دارد یا نه دست کم دو بار در قرون آغازین اسلامی تلاشی زیاد صورت گرفته است. ابن خردادبه از قول فردی به نام سلام ترجمان نقل کرده که چون خلیفه واثق بالله عباسی خلافت ۲۲۷-۲۳۲ (ق) خواب دید که سد ذوالقرنین گشاده شده است. سلام را مأمور کرد که به ورای دریای خزر سفر و از آن سد گزارشی تهیه کند. ابن خرداد به گزارش سلام ترجمان را به تفصیل نقل کرده است ۱۳۷۰ ص ۱۳۹-۱۴۵) که انطباق زیادی با قرآن و شاهنامه دارد اما ظاهراً آن گزارش قانع کننده نبوده است لذا بار دیگر در اوایل قرن چهارم هجری سالهای ۴۰۹-۴۱۰ ق) هیئتی سیاسی – دینی –

مأمور شدند به ورای دریای خزر سفر کنند و هدایایی برای پادشاه اسلاوها ( سقلاب) ببرند و گزارشی دیگر از سد سکندریا یأجوج و مأجوج فراهم آورند. یکی از اعضای آن هیئت به نام ابن فضلان سفرنامه ای نوشته که نشان میدهد وی هم مأمور کشف هویت قوم یأجوج و مأجوج و سد اسکندری بوده است، اما در نهایت نتوانسته اطلاعات قابل قبولی از وجود ایشان و سد مزبور به دست آورد.

اگر فارغ از افسانه ها بخواهیم برای سد اسکندری اصل و مبنایی قائل بشویم، عملاً مشابه چنین سدی در سرتاسر شمال ایران زمین وجود داشته که عبارت بوده است از تأسیسات دفاعی ساسانیان خصوصاً انوشیروان و پدرش قباد در کوههای قفقاز (الانان) نیز تأسیساتی در گوشه جنوب شرقی دریای خزر اعم از شهر مهم تمیشه میان طبرستان و گرگان و دیوار ۱۸۰ کیلومتری میان تمیشه تا شرق ولایت گرگان (گرگان) را میتوان همان سد اسکندری دانست زیرا این تأسیسات سدی واقعی در مقابل اقوام مهاجم شمالی چون هون ها، سکاها، روس ها، خزرها، بلغارها و اقوام دیگر ورای خزر بوده است. دیوار چین در حد شرقی البرز بزرگ نیز بخش دیگری از همین تأسیسات دفاعی اقوام و ملل متمدن دامنه های جنوبی البرز در برابر مهاجمان شمالی بوده است

قبلی «
بعدی »