نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : رویین دز

نام فعلی مکان جغرافیایی :  در سرزمین خلخ جنوبی ترین بخش کشور قزاقستان

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: 

شرح مکان جغرافیایی:

رویین دز اگر از جنبه های اساطیری و افسانه ای هویت گشتاسپ و اسفندیار و ارجاسپ و رویین دز بگذریم بنا بر شاهنامه رویین دز قلعه و شهری تسخیر ناپذیر از آن ارجاسب در خلخ یا خلخستان در میان توران و چین یا ترکستان بوده که شباهت بسیاری به بهشت کنگ افراسیاب داشته است. همچنین اسفندیار، همانند رستم که به مازندران و مامن دیو سفید میرود از هفت خانی میگذرد تا به رویین دز راه یابد و آن را فتح کند و خواهرانش را که مثل اسارت کیکاووس نزد دیو سفید، اسیر شده بودند از آن در برهاند.

به رغم دخیل بودن افسانه در داستان هفت خان اسفندیار و رویین دز جغرافیای این داستان ظاهراً تاریخی و واقعی است. مثلاً سرزمین بزرگ خلخ که ارجاسپ صاحب و حاکم آن بوده و شاهنامه هم بر آن تأکید دارد واقعیت خارجی داشته و ساکنان آن یکی از طوایف ترک بوده اند که از تاتارها جدا شده و از نژاد هون یا خیون ها به شمار می آمدند سرزمین خلخ یا خلخستان در جنوبی ترین بخش کشور قزاقستان کنونی بوده است بنا بر شاهنامه اسفندیار از راهی سخت ولی کوتاه فاصله بلخ تا رویین دز را طی هفت مرحله یا هفت خان پیموده است.

مشخصات مفصل روبین در چندین بار در داستان هفت خان اسفندیار توصیف شده است. «مارکوارت در دو کتاب خود یکی وهرود و ارنگ و دیگری فهرست مراکز ایالت های ایرانشهر دربارۀ یکی بودن در آوازه در شاهنامه، آوازه بیکند در حدود العالم، رویین دز در داستان هفت خان اسفندیار و نوازک… به تفصیل به بحث پرداخته است.

اما رویین دز هفت خان اسفندیار اصلا نمیتواند با آوازه بیکند که در ده فرسنگی شمال جیحون واقع است یکی باشد چنان که از خود شاهنامه هم برمی آید، رویین دز آن سوی توران سرزمین های میان دو رود جیحون و سیحون یا گل زریون قرار داشته است. اما به نظر میرسد بعضی از کاتبان شاهنامه و مصححان و شارحان آن از جمله آقای دکتر خالقی رویین دز را جزء توران پنداشته اند، حال آن که تورانیان پس از مرگ افراسیاب قدرت برتر آن سوی رود جیحون نبودند و جای ایشان را ترکان خلخی با ریاست ارجاسپ گرفته بودند که عمده کشور و موطنشان در ترکستان آن سوی توران واقع بوده است. در داستان هفت خان وقتی اسفندیار از گرگسار، ظاهراً چگلی، راه بلخ به رویین دز را میپرسد او میگوید بدانجا سه راه هست:

یکی در سه ماه و یکی در دو ماه           سپه را همی راند باید به راه

یکی راه پر آب و خرگاه و شهر             گذر بر بزرگان توران و وهر

   دگر آن که بالاش برد دو ماه                  گرایدون خورش تنگ باشد به راه

سه دیگر ببرد به یک هفته راه              به هشتم به رویین در آید سپاه

از ابیات بالا پیداست که گرگسار گوید: راه آباد سه ماهه از توران و وهر میگذرد. اسفندیار راه یک هفته ای اما پرمخاطره را برگزیده که همان هفت خان باشد. چون از نخستین خان ها میگذرد و به ابتدای بیابانی بزرگ میرسد. بار دیگر از گرگسار نشان راه رویین دز را میگیرد و او در جواب می گوید:

وزان پس که اندر بیابان رسی               یکی منزل آید به فرسنگ سی

همه ریگ تفته ست گرخاک و شخ           بر او نگذرد مرغ و مور و ملخ

برانی بر این گونه فرسنگ چل              نه با اسب تاو و نه با مرد دل

وز آنجا به رویین در آید سپاه               ببینی یکی نامور جایگاه

از ایران و توران اگر صدهزار                بیایند گردان خنجر گزار

نشینند صد سال گرد اندرش               همی تیرباران کنند از برش

فراوان همان است و اندک همان           چو حلقه ست بر در بد بدگمان

از مصرع «از ایران و توران….» که در همه نسخه ها هم یکسان است به نیکی برمی آید که ارجاسپ و مدافعان رویین دز به همان اندازه که از ایرانیان بیم داشته اند از تورانیان هم بیمناک بوده اند حاصل آن که روبین دز همان گونه که در ایران نبوده در توران هم قرار نداشته است چون وقتی اسفندیار در صدد برمی آید که همان راه بد سی فرسنگی را طی کند مشاورانش از وی میخواهند که آن راه را رها کند و از طریق توران به سوی روبین دز برود چرا که در این صورت تورانیان هم از او اطاعت خواهند کرد

به راهی دگر گر شوی کینه ساز            همه شهر توران برندت نماز

از علامت تعجبی که دکتر خالقی در پایان بیت گذاشته پیداست که معنای آن برایش چندان روشن نبوده است. به هر روی پس از سپری کردن آن بیابان رودخانه ای ژرف پیش آمده که اگر گذرگاه آن را نمی یافته اند نمی توانسته اند از آن بگذرند

اسفندیار در همان جا بر بلندی ای میرود و شخصاً دز را از دور میبیند دو ترک را هم مییابد و از ایشان مشخصات داخلی دز را جویا می شود از جمله پاسخ آنان به اسفندیار این است که اگر در مورد محاصره دشمنان تورانیان و ایرانیان؟ قرار بگیرد، صدهزار سوار نامور از چین و ماچین به کمک ارجاسب خواهند شتافت همان جا نیز میگویند که آن در دری به سوی توران دارد و دری به سوی چین اما خالقی و مسکو«توران» را تبدیل به «ایران» کرده اند.

چون اسفندیار با جامه و زی بازارگانان به درون رویین دز و درگاه ارجاسپ راه می یابد. ارجاسپ با وی مهربانی می کند و

وزان پس بپرسیدش از رنج راه             از ایران و توران و کار سپاه

اما دکتر خالقی چون رویین دز را همچنان جزء توران میپنداشته و نه جزء ،ترکستان به رغم ضبط توران در ۹ نسخۀ خطی خود، آن نام را به استناد یک نسخه که بیران داشته به نیران برگردانیده و در یادداشتهای خود هم دربارۀ این بیت نوشته است: «از ایران و نیران یعنی از ایران و کشورهای دیگر نیران را کاتبان در بسیار جاها به توران گردانیده.اند و در اینجا شگفت است که پادشاه توران (!) درباره کشور خود از یک بازرگان بیگانه پرسش کند.

به رغم اظهارات آقای دکتر خالقی اگر ارجاسپ به سرزمینهای جز ،ایران مانند خود ،ایرانیان نیران و انیران گفته باشد جای شگفتی .است در نتیجه می توان گفت که توران متن صحیح است و نیران غلط وقتی اسفندیار به نزد ارجاسپ میرسد و وی از هویت او سؤال میکند ارجاسپ جواب می دهد

یکی مردم ای شاه بازارگان                  پدر ترک و مادر ز آزادگان

ز توران بخرم به ایران برم                     وگر سوی دشت دلیران برم

این ابیات هم میرساند که توران نیز مثل ایران بیرون از خلخ قلمرو ارجاسپ بوده .است بالاخره وقتی ارجاسب به دست ایرانیان کشته میشود سپاهیان او ناله سر می دهند که

سپه را به مرگ آمد اکنون نیاز             ز خلخ پر از درد شد تا طراز

این بیت هم نشان میدهد که روبین دز در خلخ و خلخ نیز با طراز همسایه بوده است بنابراین رویین دز بیرون از توران و در ترکستان یا سرزمین ترکان ترک قرار داشته و مقر خان خلخ ها بوده است.

 

قبلی «
بعدی »