دادارگرایی و بسامدی روشمند آن، در دوره ی اساطیری و پهلوانی شاهنامه فردوسی

عنوان: دادارگرایی و بسامدی روشمند آن، در دوره ی اساطیری و پهلوانی شاهنامه فردوسی

نویسندگان: احمد امینی / کامران پاشایی فخری / خلیل حدید

سابقه شغلی یا تحصیلی نویسندگان: دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز / استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز / دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز

تاریخ نگارش: تابستان ۱۳۹۳ هجری شمسی 

منبع: فصلنامۀ علمی-پژوهشی زبان و ادب فارسی، دانشکدۀ ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سال ششم، شمارۀ بیست و یک، زمستان ۱۳۹۳

چکیده مقاله:

در این مقاله، سعی شده است با بررسی مفاهیم مختلف «دادار» و واژه‌های مترادف و مشابۀ آن در شاهنامۀ فردوسی با همه رازمندی آن  بتوان به اندیشۀ حقیقی این حکیم ورجاوند، دربارۀ گرایش به خداوند، تا حدودی پی برد؛ این که او اندیشهی توحیدی را چگونه دیده، ترسیم کرده است لذا پس از تأمل در ابیات این اثر سترگ . بخش اساطیری و پهلوانی به دریافتم که این نگرش، به تمامی، وجود او را فراگرفته، بر این باور است که این ویژگی بارز، از سویی، مایه ی سعادت و سلامت انسان و از دیگر سو، ناهی وابستگی به هر آنچه، بجز یزدان است که سرپیچی از آن پدید آورندۀ تیره روزی و رنج فراوان است. فرهی ایزدی و فرهمندی، فراهم آورندۀ عزت و سربلندی است و خود خواهی و ناسپاسمندی، پدید آورندۀ ذلت و دردمندی است؛ در نگاه وی، فطرت انسان، خدایی است، پس ایرانیان باستان، هرگز نامو حدّ نبوده اند. بدین سان فردوسی، جستجوی جامعۀ آرمانی برآمده از بینش یکتاپرستی را سرمایۀ معنوی انسان نامیده، جز آن را برنتابیده است.

کلمات کلیدی: فردوسی, شاهنامه, حماسه, ایرانیان, توحید, فرّه ایردی

دریافت مقاله: دادارگرایی و بسامدی روشمند آن، در دوره ی اساطیری و پهلوانی شاهنامه فردوسی

قبلی «
بعدی »