تور – توران

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : تور- توران- توران زمین

نام فعلی مکان جغرافیایی :  شامل سرزمین های شرقی رود سیحون وجیحون

نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: 

شرح مکان جغرافیایی:

تور توران توران زمین توران که یکی از پربسامدترین نام های جغرافیایی شاهنامه است. نامش را از تور پسر ،فریدون گرفته است. فریدون ،جهان یا قلمرو خود را میان سه پسرش تور و ایرج و سلم بدین گونه تقسیم کرد که روم و خاور یا مغرب ،زمین را به سلم داد و موطن اعراب ایران و دشت نیزه وران و دشت گردان را به ایرج و ترک سرزمین ترکان و چین را به تور.

نام توران از آن پس وارد شاهنامه میشود و تا زمان کیخسرو و کشته شدن افراسیاب تورانی پیوسته تکرار میگردد بنا بر داستان فریدون تورانیان نیز از اقوام ایرانی بوده اند، در نتیجه نزاع ایشان با ایرانیان مانند جدال دو برادر بر سر تقسیم میراث بوده است. عملاً هم به سرزمین آن سوی رود جیحون (ماوراء النهر) توران گفته می شده، که عمده ساکنان شهرهای آن چون سمرقند ،بخارا ،نخشب ،سغد ،چاچ خجند…. ایرانی و فارسی زبان بوده اند الا آن که در برهه هایی ترکان صحراگرد بر شهرهای ایشان هم سلطه و حکومت می یافته اند مثل زمان افراسیاب و ارجاسپ ،اساطیری یا قراخانیان و مغولهای تاریخی و واقعی.

در نبرد دوازده رخ هنگامی که پیران ویسه نامه ای برای مصالحه به گودرز می نویسد حدود مرزی از ایران و توران را مشخص می سازد دراینجا است که مشخص می شود سرزمینهای آن سوی رود جیحون به تورانیان و ترکان و چینیان تعلق داشته و حد شمال شرقی ایران هم گرگان و دهستان بوده است

این پیشنهاد برای تعیین مرزهای ایران و توران چه توسط پیران و افراسیاب صورت گرفته باشد و چه تصور تدوین کنندگان اصلی شاهنامه یا فراهم آورندگان شاهنامه ابومنصوری در نیمه اول سده چهارم هجری بوده باشد پیش از آن که مرزهای سیاسی ایران و توران را معلوم کند نمایانگر مرزهای فرهنگی ایران است، بدین معنی که تمام شهرها و ولایاتی که می بایست به ایران واگذار شود عملاً جزء حوزه تمدنی ایران زمین بوده یا دست کم در قرون آغازین اسلامی مردم آنها عموماً هم زبان و دارای گویشهای سغدی و خوارزمی و شگنانی و غیره بودهاند. ضمنا آنجا که به پیشروی رستم و لهراسپ و اشکش اشاره شده مبین این موضوع است که کیخسرو قبل از اعزام عمده سپاه ایران به سپاه سالاری گودرز برای مقابله با تهاجم کلان تورانیان با سپاه سالاری ،پیران سه سپاه دیگر را با سالاری رستم و لهراسپ و اشکش به سوی هندوستان الانان و کوه قاف و نیز خوارزم فرستاده بود که هر سه سپاه موفق شدند به قدر لازم پیشروی کنند و تورانیان را از مرزهای ایران بیرون برانند

بنابراین مرزهای ایران از زمان منوچهر به بعد این گونه پنداشته می شده است یک حد آن کوههای قفقاز (قاف در شمال غرب و حد دیگرش دریای گیلان (خزر و ولایت خوارزم در شمال ولایات فرغانه و چاچ و اسپیجاب در ساحل سیر دریا (گل زریون) نیز تخارستان  خرگاه در شرق بلخالی کابل و زابل و مولتان و سیستان و اقیانوس هند و خلیج فارس در جنوب و جنوب شرق ایران کنونی با این تفصیل همه تورانیان ساکنان شمال جیحون غیرایرانی ،نبوده بلکه با هم نژادان خود در ایران چالش سیاسی داشته اند.

چون بعد از اسفندیار بن گشتاسپ و پسرش بهمن صرف نظر از ابهام دورۀ ،اشکانیان محتوای شاهنامه به تاریخ واقعی ایران نزدیک میشود و از زمان ساسانیان عمدتاً هپتالیان نیمه ترک نیمه ایرانی حاکم اصلی ماوراء النهر و ترکستان بودهاند در شاهنامه نام توران کم رنگ شده و به جای آن بیشتر از سرزمین ترکان نام برده شده است. اما بعضی از نساخان شاهنامه بنا بر عادت معهود همچنان نام توران را وارد شاهنامه کرده اند

قبلی «
بعدی »