پادشاهی بهرام گور شصت و سه سال بود. بهرام چون بر تخت شاهی مینشیند. بزرگان و اندیشمندان را جمع میکند. به عدل و بخشش پند و اندرز میدهد. هر آنکس را که از درگه یزدگرد به بیداد رانده شده بود. فراپیش میخواند. به هر بزرگی خلعت و اموال بسیار میدهد. سپس با اندیشمندان و بزرگان خویش میگوید که هرآنکس که فرمان او را بپذیرد و به وفاداری او پیمان کند. نزد او گرامیاست و پاداش نیکوی خواهد داشت. در پادشاهی بهرام یک سلسله حکایتهایی است که ورای جنگ و فتح و دادگری یک پادشاه به مضامین اخلاقی میپردازد. اولین آنها داستان بهرام با لنبک آبکش و براهام یهودی است این داستان بیان میکند چگونه لنبک آبکش با تمام تهدیدستی فردی مهماننواز و بخشنده است و براهام با تمام دارندگی و ثروت فردی خسیس و بیرحم است. این راز هنگامیکه بهرام به صورت ناشناس مهمان این دو تن میشود آشکار میگردد و در آخر کار این لنبک آبکش است که نزد بهرام عزیز شده و بهرام تمام ثروت براهام را به او میبخشد.
دو داستان دیگر حکایت از استفاده درست از میو شراب دارد که به خودی خود نه حرام است و نه حلال. بلکه منش و شیوه استفاده از آن حرام و حلال بودن آن را را مشخص میسازد. در داستان اول کبروی نامیدر خوردن میزیادهروی کرده در راه منزل در کنار کوهی به خواب رفته و کلاغ چشمان او را کور میسازد. بهرام دستور به حرام بودن میمیدهد و در داستان دیگر، پسر جوانی با خوردن میجسارت یافته به نبرد و جنگ شیران میرود و بهرام با شنیدن این داستان میرا حلال میسازد.
در داستان بعدی حکایت داشتن رهبری درست در جامعه و قرار گرفتن افراد در جایگاه خود مطرح است. بهرام در راه خود به روستایی آباد میرسد، که او را چندان احترام نمیکنند. رنجیده شده و خواهان ویرانی این ده میشود. مشاور او به میان روستاییان رفته و نوید میدهد که دیگر هیچ کس بر کسی برتری نداشته و همه رهبر و صاحب خویش هستند. به سرعت ده دچار هرج و مرج شده به ویرانهای تبدیل میشود. بهرام در بازگشت از دیدن این ویرانه دل آزرده شده میخواهد که دوباره آباد گردد. مشاور او به روستا رفته یکی از بزرگان را مییابد. او را بزرگ روستا قرار میدهد. روستا به سرعت آباد میگردد. بهرام خلعت و پاداش درخور به مشاور خود میدهد.
چند داستان دیگر همگی هنرنمایی و رزم آوری بهرام است در شکار و نخچیر تا میرسیم به داستانهای تاریخی. داستانهای شکارگری و میگساری بهرام و دوری او از امور حکومت و کشور چنان در رم و چین و هندوستان میپیچد. که همه چشم طمع به کشور ایران میاندازند و برای حمله به ایران از چین و ختن و از رم لشگر آماده میشوند. از ترس این لشگریان دشمن، موبدان به نزد بهرام رفته و با او به تندی صحبت کرده او را نکوهش میکنند. بهرام چون از حمله خاقان چین آگاه میشود. پنهانی لشگری بزرگ آماده کرده و تمامیبزرگان و اندیشمندان را جمع میکند. برادرش نرسی را به جای خود گذارده با لشگر به سوی آذرآبادگان میرود. موبدان و مردم فکر میکنند بهرام گریخته از ترس حمله خاقان برای او نامه نوشته و پیشنهاد خراج به او میدهند.
خاقان پذیرفته به مرو میآید و منتظر خراج میشود. از آن سو بهرام از آذرآبادگان پنهانی لشگر را از مرز شمالی به سرعت به طرف مرو میآورد. به خاقان چین که با خیال راحت در حال شکار است، حمله برده او را اسیر کرده و تمامیسپاه او را قتل و عام میکند. بزرگان توران پیش آمده درخواست بخشش میکنند. بهرام میپذیرد با نشانههای به نام میل مرز را مشخص کرده فردی معتمد و خردمند به نام شِمر را شاه توران میکند. خبر به نرسی میرسد و شادمان میشود. موبدان و مردم با شنیدن خبر نزد نرسی شده و از او میخواهند نزد بهرام وساطت کند. تا بهرام از آنها کین به دل نگیرد. نرسی همین میکند و بهرام آنها را میبخشد. بعد از آمدن به ایران زمین، برادر خود نرسی رابه فرمانروایی خراسان میفرستد و سپس فرستاده قیصر را نزد خود میخواند.
مجادلهای علمیبین فرستاده قیصر و موبد موبدان انجام میشود. موبد موبدان سرافراز بیرون میآید. سپس بهرام بزرگان و لشگریان را جمع کرده همگی را پند و اندرز میدهد و به داد و دهش دعوت میکند. به او خبر میدهند که شنگل شاه هند راه جفا و ستم پیش گرفته است. بهرام نامهای تند برای شنگل شاه هند نوشته، ضمن راهنمایی کردن او به عدل و بخشش درخواست خراج میکند. خود به عنوان فرستاده، نامه را نزد شاه هند میبرد. شاه از نامه ناخشنود شده بر بهرام خشم گرفته قصد جان او میکند. بهرام او را به آرامش خوانده و میخواهد او را با کُشتی گرفتن با پهلوانان هند بیازماید. چنین میشود و بهرام پهلوان هند را با یک فن بر زمین میزند. سپس در نخیرگاه هنگام شکار خوش میدرخشد. شاه هند شیفته او شده به او پیشنهاد ماندن در هند میدهد.
بهرام نمیپذیرد سپس کَرگ نامیرا که دیوی مهیب است و اژدهای مخوفی را که خواب و خور از مردمان گرفته را نابود میکند. شاه برای نگهداشتن او پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش را میدهد. بهرام پذیرفته و با سپینود ازدواج میکند. بهرام با همراهی دختر شاه هند زمانی که شاه در نخجیرگاه خود است، گریخته و به ایران زمین میرود. شاه هند آگاه شده از پس آنها میرود اما چون آگاه میشود بهرام شاه ایران زمین است. خوشحال شده بدانها خشم نمیگیرد. بهرام نیز خراج هند را میبخشد. بهرام به ایران زمین میآید از زمان مرگ خود آگاه است. تمامیخراج را به دهقانان و درویشان بخشیده و پس از سپردن تاج و تخت به یزدگرد پسر خود، جان به جان آفرین تسلیم میکند.
این بخش ابتدا توسط جناب آقای علی دهگانپور نگارش شد، سپس توسط سرکار خانم دکتر نگار پزشک مورد ویرایش و بازبینی قرار گرفت و در نهایت با بهرهگیری از هوش مصنوعی تغییراتی در آن اعمال گردید.
اشعار این بخش :
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۵
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۶
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۷
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۸
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۹
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۰
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۱
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۲
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۳
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۴
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۵
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۶
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۷
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۸
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۱۹
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۰
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۱
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۲
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۳
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۴
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۵
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۶
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۷
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۸
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۲۹
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۰
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۱
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۲
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۳
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۴
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۵
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۶
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۷
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۸
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۳۹
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۰
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۱
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۲
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۳
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۴
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۵
- پادشاهی بهرام گور – بخش ۴۶
دانلود متن شاهنامه بخش پادشاهی بهرام گور :
دانلود
دانلود تمامی فایل های صوتی این بخش در قالب یک فایل فشرده :
دانلود
شاهنامه صوتی این بخش :