نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : الماس رود
نام فعلی مکان جغرافیایی : مشخص نیست احتمالا جایی در حدود سریلانکای کنونی در جنوب هندوستان
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:
شرح مکان جغرافیایی:
الماس رود: در داستان کاموس کشانی، پس از آن که سپاه ایران با سالاری رستم تورانیان را شکست می دهند و به توران زمین می روند، افراسیاب بیم زده به فرزندش شیده می گوید:
من ایدر نمانم بسی گنج و تخت که گردان شده ست اندرین کاربخت
کنون هرچه گنج ست و تاج و کمر همان طوق زرین و زرین سپر
فرستم همه سوی الماس رود به هنگام بار است و تاج و درود
هراسانم از رستم تیزچنگ تن آسان که باشد به کام نهنگ
چون افراسیاب کمی بعد از پیش رستم می گریزد، الماس رود باید جایی دوردست و دژی استوار بوده باشد. چنین دز و محلی را نمی شناسیم، اما در نبود اطلاعات لازم ناگزیر به این حدس و گمان اکتفا می کنیم که شاید الماس رود جایی در حدود سریلانکای کنونی در جنوب هندوستان بوده باشد. چنین حدسی از آنجا برمی آید که مؤلف حدود العالم ضمن معرفی کوه ها، از کوه سرندیب این گونه یاد می کند: «کوهی است صد فرسنگ درازای وی و بلندی است چنان که جای ها هست که کس بر آن سر نتواند شد… واندرین کوه معدن یاقوت است از همه رنگ، و اندر رودکده های وی الماس است. و الماس اندر همه جهان جایی دیگر نیست. و زمین او از سنباده است و اندر آنجا از دریا که بدو نزدیک تر است مروارید است با قیمت». با توجه به این گفته مؤلف که تنها در«رودکده های این دریا الماس وجود داشته، و نیز چنان که می دانیم کوه شگفت سرندیب (محل قدم حضرت آدم) در همان دیار بوده. شاید بتوان گفت آن محل امن مورد نظر افراسیاب همین حدود بوده است