نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : گرگان
نام فعلی مکان جغرافیایی : گنبد کاووس
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:
شرح مکان جغرافیایی:
گرگان: نام ولایتی از ایران و نیز شهر مرکزی آن بوده است. این ولایت در دوره اسلامی شهر مهم دیگری به نام ستارآباد با استرآباد هم داشته که در سده اخیر نام گرگان به خود گرفته و در عوض شهر گرگان قدیم، به سبب وجود مقبره قابوس بن وشمگیر زیاری (م. ۴۰۳ ق) در آن به گنبد قابوس با گنبد کاووس تغییر نام یافته است، حدود العالم گرگان را مرز میان دیلمان و خراسان و مقر پادشاه طبرستان دانسته است.
چون ولایت آسیب پذیر گرگان در گوشه جنوب شرقی دریای خزر یا دریای گیلان و مجاور بیابان های منتهی به ریگزار قراقوم، واقع در قلب کشور کنونی ترکمنستان، قرار داشته، در طول تاریخ ایران مدام مورد تهاجم اقوام بدوی و بیابانگرد بوده است.
اولین یاد کرد از این ولایت در شاهنامه تقریبا همزمان با پایان داستان شاهان اساطیری ایران، از کیومرث یا جمشید، دیده می شود. در شرح اولین لشکرکشی تورانیان به ایران، با سپهسالاری افراسیاب و برادرش اغریرث، در زمان نوذر آمده است که پدر ایشان، پشنگ، به پسران خود گفت:
دل شاد بر سبزه و گل برید سپه را همه سوی آمل برید
دهستان و گرگان همه زیر نعل بکوبید و زخون کنید آب لعل
از همین ابیات آسیب پذیری گرگان به نیکی پیداست. تورانیان پس از تصرف دهستان و کشتن نوذر رو سوی گرگان و آمل نهادند و تا ری پیش تاختند، که منجر به تعیین مرزهای جدید ایران و توران و احتمالأ واگذاری دهستان به تورانیان شد.
بار دیگر در داستان یازده رخ، که ایرانیان با سپهسالاری گودرز به دفاع در برابر هجوم و لشکرکشی مهم دیگر تورانیان پرداختند، کیخسرو سه سپاه را مامور دفاع از مرزهای دیگر ایران و پیشروی از طریق آن مرزها به سوی توران کرد. همچنین قصد داشت که یک گروه را هم با سپهداری طوس مامور گرگان و دهستان و خوارزم کند، بدین سبب به گودرز نوشت:
بفرمایم اکنون که بر پیل کوس ببندد دمنده سپهدار طوس
دهستان و گرگان و آن شهر و بر بگیرد، برآرد به خورشید گرد
چون طوس بدان سو حرکت کرد خود کیخسرو هم پس از پیروزی گودرز بر تورانیان در گنابد و زیبد به سوی دهستان لشکر کشید و جنگ بزرگ آغاز شد. از آن پس، به سبب پیروزی نهایی کیخسرو بر افراسیاب و قطع شدن پای تورانیان از ایران، دیگر خبری از گرگان تا دوره تاریخی ساسانیان نیست.
در پادشاهی بهرام گور، به هنگام لشکرکشی خاقان چین به مرو، آمده است که بهرام با سرعت خود را از جوار اردبیل به آمل و گرگان رساند و به نسا و مرو رفت و خاقان را بیرون راند:
همی راند لشکر چو از کوه سیل به آمل گذشت از رد اردبیل
از آمل بیامد، به گرگان کشید همی درد و رنج بزرگان کشید
زگرگان بیامد به شهر نسا یکی رهنمون پ یش پر کیمیا
یکی از اولین و مهم ترین اقدامات انوشیروان پس از رسیدن به شاهی سرکشی به اقصا نقاط مملکتش، از جمله گرگان، بود اهالی گرگان سبب هجوم مداوم اقوام مهاجم از سرزمین توران و ترکان به این دشت شکایت به نزد انوشیروان می برند و انوشیروان نیز دستور ساخت دیوار بزرگی جهت جلوگیری از حمله این اقوام مهاجم را می دهد
نمانیم کین بوم ویران کنند همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین چو ویران بود بوم ایران زمین
به دستورفرمود کز هند و روم کجا نام باشد به آباد بوم
زهرکشوری مردم بیش بین که استاد بینی بر این برگزین
یکی باره از آب برکش بلند برش پهن و بالای او ده کمند
کشاورز و دهقان و مردِ نژاد نباید که آزار یابد ز داد
یکی پیر موبد بر آن کار کرد بیابان همه پیش دیوار کرد
دری برنهادند از آهن بزرگ رمه یکسر ایمن شد از بیم گرگ
همه روی کشور نگهبان نشاند چو ایمن شد از دشت لشکر براند
ثار این دیوار آجری که ۱۸۰ کیلومتر طول داشته در بعضی قسمت ها تاکنون باقی است. دیوار مزبور که اهالی ترکمان منطقه به آن قزل آلان بیلان(دیوار سرخ، یا مار و اژدهای سرخ) یا دیوار و زندان اسکندر می گویند، از پوزه کوه های پس کمر در حدود ۲۰ کیلومتری شمال شرق شهر کلاله استان گلستان با استان گرگان پیشین شروع می شده و در میان دو رود گرگان و اترک(سنبار) امتداد می یافته، به طوری که شهرهای گنبد قابوس یا گرگان قدیم و گرگان با استرآباد پیشین در سمت چپ آن قرار می گرفتند. آنگاه از شمال شهر آق قلعه در ۷۰ کیلومتری گرگان می گذشته و در حدود شهر گمیشان واقع در شمال بندرترکمن وارد دریای خزر می شده و در حدود شهر کهنسال تمیشه از دریا بیرون می آمده و به کوه می پیوسته است.
در پادشاهی خسروپرویز، ضمن شرح درگیری های وی با دایی یاغی اش، گستهم، و احضار او از خراسان، آمده است:
چنین تا به شهر بزرگان رسید به ساری و آمل ز گرگان
در اواخر پادشاهی یزدگرد ساسانی آمده است که او هنگام گریز به سوی خراسان، از ری به آمل و گرگان و از آنجا به پشت نشابور رفت پس از آن دیگر خبری از گرگان در شاهنامه نیست.