خلاصه منظومه کوش پیل دندان – فصل سیزدهم
( این متن متعلق به انتشارات پگاه دانش است و هر گونه استفاده از آن تنها با کسب اجازه کتبی از انتشارات مجاز است)
فصل سیزدهم – همراه شدن سلم و تور با کوش پیلدندان در مقابل فریدون
تور نامهای به سلم نوشت و از اینکه فریدون بزرگ، ایران را به برادر کوچکتر داده و دو سرزمین ناآباد شرق و غرب را برای این دو برادر گذاشته ابراز ناراحتی کرد. تور و سلم، ایرج را کشته و تصمیم گرفتند تا با کوش هم پیمان شوند. نامهای برای او فرستادند و پیشنهاد دادند تا پس از جنگ با فریدون، جهان را بین خودشان سه نفر تقسیم کنند.
کوش این پیشنهاد را پذیرفت. در اولین گامها تور با لشکریان فریدون وارد جنگ شد و از سلم و کوش کمک خواست. قارن و نریمان برای مقابله با تور به جنگ رفتند. منوچهر در نوروز به کینخواهی ایرج به پا خاست و ابتدا تور را کشت.
منوچهر برای کینخواهی از سلم به سمت باختر رفت و درگیر جنگ سختی با سلم و کوش گشت. سلم کشته شد و کوش گریخت. حکمرانی روم به قارن و حکمرانی توران به شاپور سپرده شد.
رسیدن نامهٔ تور به سلم و بازگشت سلم از طارق
تور در نامهای به سلم نوشت ایرج از آنها باج میخواهد درصورتیکه برادر کوچکتر است و پدر، این بزرگی را به او داده است. همچنین نوشت که موافق این کار نیست و اگر سلم نیز با او موافق است به نزد او برود. سلم به محاصره طارق پایان داده به سمت توران حرکت کرد. کوش مجدد لشکر خود را جمع کرد و شهرهای باختر را در سلطۀ خویش درآورد.
رای زدن تور و سلم در آشتی با کوش پیلدندان پس از کشتن ایرج
پس از کشتن ناجوانمردانه ایرج، سلم به تور گفت که بایست به جنگ با کوش بازگردند. تور مخالفت کرد و گفت جایگاه کوش بسیار مستحکم است و چهبسا اگر وارد جنگ با کوش شویم کوش با فریدون بر علیه ما همپیمان شود. ما باید پیشدستی کرده و با کوش پیمان ببندیم. کوش از سمت مادر از اقوام ما هست و در جنگ ما با فریدون، به کمک ما خواهد آمد.
نامه فرستادن تور و سلم به نزد کوش پیلدندان
تور و سلم نامهای به کوش نوشتند که فریدون با ما نیز مانند تو بدرفتاری کرده است و ما ایرج را کشتیم. ما از سمت مادر با تو خویش هستیم و باید همپیمان شویم تا جهان را بین خودمان سه نفر تقسیم کنیم. تو نیز جنگهای گذشته را فراموش کن درود ما را بپذیر و با ما همپیمان شو.
پذیرفتن کوش پیلدندان پیشنهاد تور و سلم را
فرستاده سلم و تور به نزد کوش رسید و کوش از شنیدن این پیام بسیار شادمان شد. کوش پاسخ داد که با شما همپیمان میشوم و در مقابل فریدون، شما را کمک میکنم فقط میبایست تمامی این موارد را در مقابل فرستاده من با دستخط خود بنویسید و فکر فریب نباشید.
سوگندخوردن تور و سلم و کوش پیلدندان
فرستاده بازگشت و خبر موافقت کوش را به سلم و تور داد. آنان هنوز نگران بودند که کوش کینۀ سلم را به دل داشته باشد. در مقابل فرستادۀ کوش سوگند یاد کردند و همچنین با خط خود پیمان نوشتند. اسیران لشکر کوش را نیز آزاد کردند.
فرستاده سلم و تور مجدد به نزد کوش رسید از کوش خواست سوگند یاد کند که کینه قبل را به دل نداشته باشد همچنین با فریدون همپیمان نشود و در جنگها به آنان کمک کند. کوش سوگند یادکرد و اسیران کوش و سلم را آزاد کرد.
همکاری سلم و تور و کوش پیلدندان برای گرفتن سرزمینها
سلم آذربایجان را تصرف کرد، تور خراسان را گرفت و کوش نیز به سمت مصر و شامات رفت. فریدون از کار آنان مطلع شد و نریمان و قارن را خواند. فریدون به نریمان و قارن گفت که دو فرزندش به بیداد دست زدهاند و با کوش هم پیمان شدهاند اکنون منتظر است تا منوچهر بزرگ شود و به کینخواهی برآید. در آخر گفت فعلاً شما سپاه را حرکت داده و به جنگ آنان بروید.
سپاه خواستن تور از سلم و کوش پیلدندان و رسیدن آنان به دشت بیکند
نریمان و قارن به سمت تور حرکت کردند. تور باخبر شد و به آنسوی جیحون بازگشت و از سلم و کوش نیروی کمکی خواست. نریمان و قارن در کرانه جیحون مستقر شدند تا دستور جدید از فریدون بگیرند.
نامهٔ قارن و نریمان به فریدون و پاسخ او
نریمان و قارن نامهای به فریدون نوشتند که سپاهیان زیادی از سمت سلم و کوش به کمک تور آمدهاند، ما آنان را به آنسوی جیحون بازگرداندیم و اکنون منتظر دستور تو هستیم. فریدون فرمان داد تا نریمان در کنار جیحون بماند و قارن برای جنگ به سمت آذربایجان برود.
قارن حرکت کرد. وقتی خبر لشکرکشی قارن به سلم رسید، او از آذربایجان بهسوی شام گریخت. تور نیز وقتی متوجه شد ایرانیان قصد آمدن به آنسوی جیحون را ندارند، سپاهیان کمکی سلم و کوش را بازگرداند.
کمربستن منوچهر به کین ایرج در نوروز
منوچهر سپاهی بزرگ را برای کین ایرج آماده ساخت. خبر سپاه منوچهر به تور و سلم رسید و هر دو به دریای دمندان رفتند و از کوش کمک خواستند. کوش سپاهی فرستاد و اعلام کرد که خود نیز به کمکشان میرود.
کشتهشدن تور به دست منوچهر
جنگ در کنار دریا آغاز شد. منوچهر، تور را در میان میدان یافت و با ضربه گرزی او را کشت. سلم به سراپرده بازگشت و به فکر فرار بود.
رسیدن کوش پیلدندان نزد سلم
کوش بهپیش سلم رسید و سلم از آمدن کوش بسیار خوشحال شد. کوش به او دلداری میداد که در جنگ یاریاش خواهد کرد و پیروز خواهند شد.
گفتگوی منوچهر با قارن دربارهٔ کوش پیلدندان پس از فتح دژ فیرش
قارن که دژ فیرش را فتح کرده بود به نزد منوچهر رسید. منوچهر که از دیدار قارن شادمان بود، از آمدن کوش به کمک سلم سخن گفت و قارن وعده پیروزی میداد.
رزم منوچهر با کوش پیلدندان و سلم
جنگ آغاز شد. منوچهر از روی نشانهها و قدرت بدنی، کوش را شناخت و کوش نیز منوچهر را دید. پس از رزم سختی که بین آنها در گرفت کوش با ضربۀ گرز منوچهر از اسب افتاد و به لشگرگاه فرار کرد. منوچهر بر سلم دستیافت و در کنار دریا او را کشت.
سپردن شاهی روم و خاوران به قارن و شاهی توران به شاپور
منوچهر حکمرانی روم را به قارن سپرد و حکمرانی توران را نیز به شاپور داد و خود و نریمان به ایران بازگشتند. کوش نیز که از ضربه گرز منوچهر زخمی بود به سمت سرزمین خود فرار کرد. پس از مدتی قارن مجدد با کوش جنگ کرد ولی شکست خورد.