ضرب المثل های شاهنامه – بخش چهل و پنجم – بیخ حنظل و شاخ مشک

ضرب المثل ( دستانزد ) : بیخ حنظل و شاخ مشک

توضیحات ضرب المثل : درود بر یاران جان ، آدینه تان به خیر و شادی ، امیدوارم لحظات شادی را سپری کرده باشید. امروز هم یکی دیگر از بهترین ابیات شاهنامه را که جنبه دستانزد و تمثیلی دارد را برای شما گزین کرده ایم. بیت امروز ما از بخش نخست داستان نوشزاد با کسری است. کسری همسری زیبا روی داشت که مسیحی بود، کسری از او صاحب پسری شد و نامش را نوشزاد نهاد ، پسر بالید و بزرگ شد اما به آیین مادرش(مسیحی) گروید ، کسری بسیار ناراحت بود و او را در گندی شاپور حبس کرد.

زمانی که کسری از روم باز میگشت در راه بیمار شد و قادر به ادامه راه نبود. از آن طرف یکی از افراد خبر مرگ کسری را به اشتباه به نوشزاد رساند ، نوشزاد از شنیدن خبر مرگ پدر شاد شد.

در ادامه حکیم در مورد این داستان و کار نوشزاد از زبان مرد پیر و خردمندی می گوید :

پسر کو ز راه پدر بگذرد         –         ستم‌کاره خوانیمش ار بی‌خرد

اگر بیخ حنظل بود تر و خشک         –         نشاید که بار آورد شاخ مشک

روی سخن ما با بیت دوم است :

حنظل میوه ای تلخ است و ریشه اش از هرچیزی که باشد ، شاخه ای خوش بو و گل زیبا بار نمی دهد. اشاره دارد به ذات آدم ها. که اگر خوب نباشد هر چقدر هم تلاش کنی نمی توانی ذات بد آنها را از او بگیری.

به قول سعدی جان :

اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است         –         تربیت نا اهلان چون گردکان بر گنبد است

ریشه و ذات انسان ها بیانگر خیلی چیزها است. امیدوارم بهره ببریم و بیاموزیم.

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »