ضرب المثل های شاهنامه – بخش پنجاه و یکم – نابخردانه رنج برده را بر باد دادن

ضرب المثل ( دستانزد ) : نابخردانه رنج برده را بر باد دادن

توضیحات ضرب المثل : با درود عزیزان جان ، آدینه ای دیگر و دستانزدی دیگر از مجموعه حکمت ،حکیم طوس. دستانزد این هفته را نیز از داستان پادشاهی هرمزد چهارم برگزیده ایم :

( به آب اندر افکند و تر گشت خشت )

آن گاه که پرموده زنهاری هرمزد می گردد و مهر و منشور او بدستش می رسد و از پادشاه ایران امان می یابد از دژ آوازه فرود آمده و راه ایران و دربار هرمزد را در پیش می گیرد. زمانی که بهرام شنید پرموده هیچش انگاشته و بی آنکه او را بیاگاهاند یا با وی رای زنی کند به سوی ایران رهسپار گشته خشمگین از این رفتار پرموده بی توجه به جایگاه او و خویش ، لشکریانی چند به سوی او روان کرد.

پرموده را گرفتار و دست بسته به نزدش آوردند و گفت و گوی تندی بین آن ها جریان یافت و بهرام بی خویشتن داری و با خشم تازیانه ای بر پیکر پرموده می زند . موبد و خراد برزین به این رفتار نابخردانه معترض گردیده و بهرام را راهنمایی می کند که منش فرمانده با پادشاهی که زنهاری شاه ایران است و مهر و منشور او را دارد و هرمزد بر حفظ ارج و ارزشش تاکید داشته به هنجار و خردمندانه نیست .

بگفتند کاین رنج دادی به باد         –         سر تاجور پر ز آتش مباد

بدانست بهرام کان بود زشت         –         به آب اندر افکند و تر گشت خشت

پشیمان شد و بند از او بر گرفت         –         ز کردار خود دست بر سرگرفت

بهرام به زشتی کار خویش پی می برد و پشیمان گشته و می کوشد با پوزش خواهی خطای خویش را جبران کند اما به خوبی می داند کار از کار گذشته و زحمات بی شمار خویش در جنگ با ساوه شاه و تلاش برای تسلیم پرموده و توران و گنج و سپاهش به ایران و تمامی رنج های برده را نابخردانه چون “خشتی که در آب افکنده باشد” بر باد داده است.

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »