ضرب المثل های شاهنامه – بخش صد و بیست و یکم – مبر پیش دیبای چینی تبر

ضرب المثل ( دستانزد ) : مبر پیش دیبای چینی تبر

توضیحات ضرب المثل :

درود بر دوستان و همراهان عزیز
قدم می زنیم در گلستان زیبای شاهنامه و یکی از ناب ترین ابیات را برای امروز گزین می کنیم .

در داستان رستم و اسفندیار، وقتی رستم از آرام گرفتن اسفندیار نا امید می شود به ایوان خود باز می گردد و به زواره می گوید : جوشن و کمان و ببر و …. مرا آماده کن ، زواره چنین می کند و وقتی چشم رستم به سلاح نبردش می افتد آه می کشد و به راز و نیاز با او می پردازد که او را در میدان جنگ پیروز گرداند…
زال ، سخنان رستم را می شنود و لب به دلداری و پند رستم می گشاید که بیخیال جنگ شود و مطیع اسفندیار گردد ….
در بین سخنان زال یک بیت شاهکار دیده می شود :

به گنج و به رنج این روان بازخر
مبر پیش دیبای چینی تبر

روی سخن با لت دوم این بیت است :
دیبای چینی پارچه ای نازک و لطیف است و با تبر بریدن آن در حالی که خیلی راحت می توان برید ، کاری عبث و بیهوده است و رنج بیهوده بردن .
پس باید برای هر چیزی متناسب و هماهنگ با آن چاره اندیشی کرد .

(مبر پیش دیبای چینی تبر) را شاید بتوان معادل دستانزد: (گره ای که با دست باز می شود با دندان نباید گشود) ، دانست، زال به رستم می گوید که دنبال جنگ نرود و مطیع اسفندیار گردد ، مشکل و گره ای که با دست می توانی باز کنی چرا با دندان بگشایی ؟
متناسب با خوی و منش اسفندیار دنبال چاره باش.

پس در حل مشکلات باید ابتدا به شیوه های متداول و مرسوم روی آورد و اگر حل نشد با تدابیری دیگر ، گره را گشود …
گره را نخست باید با دست گشود چون همان پرنیان چینی که با دست نیز پاره می شود نه با دندان و تبر ….

معادل این دستانزد را در اشعار سعدی شیرین سخن شیرازی نیز می بینیم :

چو کاری بر آید به لطف و خوشی
چه حاجت به تندی و گردن کشی؟

و :

و گر می بر آید به نرمی و هوش
به تندی و خشم و درشتی مکوش

به راستی که سرتاسر شاهکار حکیم توس، برای ما پر از پند و اندرز و نکته های آموزنده است….

اگر تشنه آموختن باشیم ، اگر ….
در پناه یزدان

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »