ضرب المثل ( دستانزد ) : از سوراخ مار را بیرون کشیدن
توضیحات ضرب المثل : درود بر یاران جان ، امیدوارم آدینه ای سرشار از شادی و خوبی برایتان باشد. طبق روال همیشگی باز یکی از ابیات دیگر شاهنامه را انتخاب کرده ایم و جنبه دستانزدی آن را بررسی می کنیم. اشعار دیشب شاهنامه خوانی را به یاد دارید ؟ زمانی که ایرانیان از لشکر کشی بهرام و منذر آگاه شدند ، جوانوی را فرستادند تا با منذر سخن گوید و از نبرد دست بکشد. منذر پاسخ وی را نداد و او را به سوی بهرام فرستاد ، بهرام او را گرامی داشت و خود پاسخ نداد ، او را به سوی منذر فرستاد و پیام داد تو پاسخی شایسته به وی بده.
و پاسخ منذر به ایرانیان :
جوانوی را گفت کای پرخرد – هرانکس که بد کرد کیفر برد
هرکسی که بد کند منتظر کیفر آن نیز باید باشد :
چنین گوی کاین بد که کرد از نخست – که بیهوده پیکار بایست جست
منذر به جوانوی می گوید که به ایرانیان بگو که این بدی را نخست چه کسی آغاز کرد که اکنون باید بیهوده نبرد کنیم ؟ بهرام شاه با فر و برز و با لشکرش اینجاست و شما دنبال کسی دیگر برای شاهی هستید ؟
و بعد با بیتی اصل سخن را به زبان مثل می گوید :
ز سوراخ چون مار بیرون کشید ، همی دامن خویش در خون کشید
مفهوم ساده این بیت این است که :
اگر ماری را از سوراخش بیرون بکشی باید منتظر گزیده شدن از سوی او نیز باشی و به پیشواز مرگ بروی. این بیت ضرب المثل مانند تیشه به ریشه زدن است یا مثل با دست خود گور خود را کندن ، است. مفهوم کلی این سه مورد این است که خود کاری کردن که نتیجه اش جز مرگ و نابودی خودش نیست. این دستانزد در ادبیات فارسی بسیار کاربرد دارد و شاعران و نویسندگان زبان فارسی بسیار از این دستانزد بهره برده اند. خود حکیم هم در جای جای شاهنامه ابیاتی با همین مضمون و مفهوم به کار برده که کسی که خود آغازگر بدی باشد دود آن نخست به چشم خودش می رود، مانند :
هرآنکس که اندیشه بد کند – به فرجام بد با تن خود کند
اینها کنایه ای ساده نیستند ، تلنگری بس سازنده هستند.. اگر بخواهیم ، در پناه یزدان
این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.