چو بان و چو کافور و چون مشک ناب – چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
نام : کافور
دوره شاهنامه ای پیشین : پهلوانی
دوره شاهنامه ای جدید : کیانیان
ملیت : تورانی
لقب های کافور : پادشاه قلعه بیداد
توضیحات شخصیت :
بنا بر شاهنامۀ فردوسی ، فرمانروای آدم خوار شهر بیداد، در یک منزلی سُغد. رستم سپاهی با فرماندهی افراسیاب ، بیژن، گُستَهَم و هُجیر مأمور گشودن دژ بیداد کرد. کافور در این رویارویی، بسیاری از سپاهیان ایرانی را کشت . گُستَهَم به ناچار، بیژن را برای یاری خواهی از رستم نزد وی فرستاد. رستم به آوردگاه آمد و چنان گرزی بر سر کافور کوفت، که مغزش از بینی درآمد.
لیست اشعار :