نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : دِهِستان
نام فعلی مکان جغرافیایی: آخُره در استان بالکان ترکمنستان
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: دَهِستان، شهر وَبر
شرح مکان جغرافیایی:
دهستان: خرده ولایتی بوده است بر سر راه گرگان به خوارزم در حاشیه بیابان قراقوم با سابقه چندهزارساله که در قرون آغازین اسلامی دارای قصبه یا شهری مرکزی به نام آخُر، یک رباط برای غازیان مرزدار و مسافران و چندین آبادی بوده است. این نام برگفته از طوایف داهِه است که از قبایل سکایی در شرق دریای خزر بودند و نامشان تا فتح عرب در تواریخ ثبت شده است .
از این ولایت در شاهنامه دو بار نام برده شده و هر دو بار هم به مناسبت جنگ ایران و توران در آن محل است. در هر دو مورد هم از حصار دهستان و نیز از رود سنیار، شاخه شرقی اترک یاد می شود که آب آن به دهستان می رسید
اولین جنگ در زمان پادشاهی نوذر روی می دهد که سپاه توران با سالاری افراسیاب از طریق دهستان به ایران حمله و نوذر را مجبور می کند که به حصاریا رباط دهستان پناه ببرد، بعد هم او را شکست می دهند و می کشند.
بار اول پس از مرگ منوچهر به فرمان پشنگ شاه توران و پدر افراسیاب، تورانیان راهی ایران زمین می شوند:
دل شاد بر سبزه و گل برید سپه را همه سوی آمل برید
دهستان و گرگان همه زیر تعل بکوبید و زخون کنید آب لعل
چو لشکر به نزدیک جیحون رسید خبر نزد پور فریدون رسید
سپاه جهاندار بیرون شدند ز کاخ همایون به هامون شدند
به راه دهستان نهادند روی سپهدارشان قارن رزمجوی
چو لشکر به پیش دهستان رسید چنان شد که خورشید شد ناپدید
بار دوم هم در آغاز جنگ بزرگ ایران و توران با سالاری کیخسرو در زمان پدربزرگش کیکاووس است، که جدال طرقین از دهستان آغاز می شود و با پیروزی ایرانیان و پیشروی ایشان تا آن سوی رود جیحون و تصرف توران و گریز افراسیاب پایان می یابد.
کیخسرو در میانه جنگ یازده رخ به گودرز پیغام می دهد که:
بفرمایم اکنون که بر پیل کوس ببندد دمنده سپهدار طوس
دهستان و گرگان و آن شهر و بر بگیرد ، برآرد به خورشید سر
من اندر پی طوس با پیل و گاه بیایم به یاری به پشت سپاه
تبیرہ برآمد ز درگاه طوس خروشیدن نای رویین و کوس
یا در بخش دیگر:
جز آن است کآمد تو را آگهی که کیخسرو آید به شاهنشهی
که طوس سپهبد بد آن با سپاه که سوی دهستان برآمد به راه
گرچه در قرون آغازین اسلامی عبدالله طاهر طاهری و دیگران در برابر تهاجم اقوام بیابانگرد، خصوصا غزان و ترکمانان، رباط هایی چون رباط های فراوه، شهرستان کوفن در حاشیه بیابان قراقوم برای اسکان غازیان و مرزداران ایران، ساخته اند، رباط دهستان از صدها سال قبل از اسلام وجود داشته است. در رساله شهرستان های ایرانشهر احداث شهرستان دهستان گرگان به نرسه اشکانی نسبت داده شده است اما گردیزی بانی دهستان را فریدون خوانده و حمدالله مستوفی سازنده آن را قباد ساسانی دانسته است. بعضی هم بنای آن را به عبدالله طاهر نسبت داده اندبه هر روی، سازنده شهر یا حصار و رباط دهستان هر کس که باشد، می دانیم که از صدها سال قبل از اسلام دهستان با آبیاری مصنوعی (از طریق رود سنبار) مشروب می شده است دهستان در قرون آغازین اسلامی یکی از شهرهای مهم ایران و اسلام در برابر بدویان بوده و غازیان مسلمانی در آن به عبادت و مرزبانی می پرداخته اند، لذا کمی بعد جایی مقدس و محترم و زیارتگاه عموم شده است. از یکی دو سده پیش دهستان را به نام مشهد مصریان می شناسند و در وجه تسمیه آن می گویند که در صدر اسلام لشکری از مسلمانان مصری در آنجا به دست کفار شهید شده اند. به هرحال، دهستان در قرون آغازین اسلامی میان حکام گرگان آل زیاره خوارزم، آل عراق و مأمونیان، و بخاراء سامانیان و غزنویان دست به دست می شده و بدین سبب صدماتی را متحمل شده است. با این همه، تا دوره تیموریان در سده نهم هجری جان سختانه به حیات خود ادامه داده و معمور و مسکن مردمی دلاور و علم پرور بوده است. اما با برافتادن تیموریان و ظهور ازبک ها در ورارود و صفویه در ایران، منطقه مرزی دهستان رو به ویرانی نهاده و اکنون خرابه های آن، شامل رباط یا حصار دهستان و خرابه های قصبه اش«آخره»، در استان بالکان کشور ترکمنستان برجاست.