عنوان: تاثیر پذیری فردوسی از کلینی
نویسنده: مهدی دشتی
سابقه شغلی یا تحصیلی نویسنده: دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران
تاریخ نگارش: تابستان ۱۳۹۱ هجری شمسی
منبع: متن شناسی ادب فارسی(علمی-پژوهشی) دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، سال چهل و نهم، دورۀ جدید، سال پنجم، شماره ۱
چکیده مقاله:
دیباجه شاهنامه، سندی است گویا بر عقائد و باورها، اهداف و انگیزه ها و نیز منابع فردوسی در سرایش شاهنامه. در این نوشتار برآنیم تا مستنداً آشکار سازیم که از جمله منابع اصلی حکیم طوس در این دیباجه، کتاب الکافی مرحوم ثقه الاسلام کلینی (م:۳۲۹ ق) است. مشابهت ها و در واقع یگانگی ها میان مضامین دو کتاب به اندازه ای است که احتمال هر فرضی جز تأثری آگاهانه و عامدانه را به یکسو مینهد و نشان می دهد که فردوسی این حکیم شیعی متألّه چگونه از نخستین و مهم ترین مجموعه حدیثی شیعه، به نحوی هنری، عمیق و آگاهی بخش سود برده و در عین حال هویت فرهنگی خویش و کتابش را معین ساخته است. و البته این تاثر که چنانکه خواهیم دید نه از سر اتفاق و توارد که کاملا آگاهانه و عامدانه بوده است به مخاطبان این پیام را می رساند که غرض از نظم شاهنامه نه احیای داستانهای کهن و فرهنگ فسرده گذشتگان بلکه ریختن فرهنگ ناب اسلامی در ظرف این روایات و انتقال این مظروف اصیل به مردمی است که در روزگار غلبه نامردمی ها امکان آشکار و مستقیم سخن گفتن با ایشان نبود. و ظاهرا همین، سبک و سیاقی شد که بعدها دیگر نویسندگان و شاعران بدان تاسّی جستند و دانه معنا و حقایق مطلوب را در ظرف قصه ها و حکایت ها آوردند و البته مخاطبان را تحذیر دادند که اسیر صورت داستانها نگردند و مظروف را متوجه باشند.
کلمات کلیدی: شاهنامه, فردوسی, کلینی, کافی, خرد, دیباچۀ شاهنامه
دریافت مقاله: تاثیر پذیری فردوسی از کلینی