بایگانی برچسب ها: نوذر

پارس

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه :  پارس نام فعلی مکان جغرافیایی :  استان فارس نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: شرح مکان جغرافیایی: پارس که یکی از ولایت های مهم ایران و مرکز حکومت با شوکت هخامنشیان بوده نام خود را به قوم و ملت ایرانی و حتی به زبان ایشان بخشیده است. شهرهای […]

بامیان

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : بامیان نام فعلی مکان جغرافیایی :  نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  بامین، بامی شرح مکان جغرافیایی: بامی بامیان بامین این هر سه نام به شهر و ولایتی تعلق دارد که اکنون آن را به نام بامیان میشناسیم ( برخی از متون بامین را از بامیان جدا دانسته […]

شاهنامه با صدای استاد کزازی – قسمت نودم

شاهنامه خوانی با صدای استاد سید جلال الدین کزازی عنوان این قسمت : شاهنامه با صدای استاد کزازی – قسمت نودم توضیحات : سید جلال‌الدین کزازی شناخته‌ شده با نام میرجلال‌الدین کزازی (زاده ۲۸ دی ۱۳۲۷ در کرمانشاه) استاد دانشگاه، شاعر، نویسنده، مترجم، شاهنامه‌ پژوه و ادیب ایرانی است. او از چهره‌های ماندگار فرهنگ و […]

ری

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : ری نام فعلی مکان جغرافیایی :   ری در جنوب تهران نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: شرح مکان جغرافیایی: ری: ری شهری بسیار کهن در جنوب تهران که از عهد باستان بر برطاه ارتباطی شرق به غرب ایران قرار داشته و از اهمین خاصی برخوردار بوده است. دی […]

دهستان

نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : دِهِستان نام فعلی مکان جغرافیایی:  آخُره در استان بالکان ترکمنستان نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:  دَهِستان، شهر وَبر شرح مکان جغرافیایی: دهستان: خرده ولایتی بوده است بر سر راه گرگان به خوارزم در حاشیه بیابان قراقوم با سابقه چندهزارساله که در قرون آغازین اسلامی دارای قصبه یا […]

بحثی درباره انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به نوذر

عنوان: بحثی درباره انتقال شکست منوچهر از افراسیاب به نوذر نویسند‌گان: حسین نجاری / علی فرزانه قصرالدشتی / محمود رضایی دشت ارژنه سابقه شغلی یا تحصیلی نویسندگان: استادیار فرهنگ و زبان‌های باستانی / دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی- ادبیات حماسی / دانشیار زبان و ادبیات فارسی تاریخ نگارش : تابستان ۱۳۹۵ هجری شمسی منبع […]

شخصیت های شاهنامه – نوذر

بفرمود تا نوذر نامدار – شود تازیان پیش سام سوار نام : نوذر محل تولد نوذر : آمل محل مرگ نوذر : در منطقه دهستان بدست افراسیاب اسیر و سپس کشته می شود دوره شاهنامه ای پیشین : اسطوره ای دوره شاهنامه ای جدید : پیشدادیان تبار : تبار پدری به فریدون می رسد ملیت : ایرانی […]

پادشاهی نوذر – بخش ۱۳

چو اغریرث آمد ز آمل به ری وزان کارها آگهی یافت کی بدو گفت کاین چیست کانگیختی که با شهد حنظل برآمیختی بفرمودمت کای برادر به کش که جای خرد نیست و هنگام هش بدانش نیاید سر جنگجوی نباید به جنگ اندرون آبروی سر مرد جنگی خرد نسپرد که هرگز نیامیخت کین با خرد چنین […]

پادشاهی نوذر – بخش ۱۲

به گستهم و طوس آمد این آگهی که تیره شد آن فر شاهنشهی به شمشیر تیز آن سر تاجدار به زاری بریدند و برگشت کار بکندند موی و شخودند روی از ایران برآمد یکی های‌وهوی سر سرکشان گشت پرگرد و خاک همه دیده پر خون همه جامه چاک سوی زابلستان نهادند روی زبان شاه‌گوی و […]

پادشاهی نوذر – بخش ۱۱

سوی شاه ترکان رسید آگهی کزان نامداران جهان شد تهی دلش گشت پر آتش از درد و غم دو رخ را به خون جگر داد نم برآشفت و گفتا که نوذر کجاست کزو ویسه خواهد همی کینه خواست چه چاره است جز خون او ریختن یکی کینهٔ نو برانگیختن به دژخیم فرمود کو را کشان […]

پادشاهی نوذر – بخش ۱۰

فرستاده نزدیک دستان رسید به کردار آتش دلش بردمید سوی گرد مهراب بنهاد روی همی تاخت با لشکری جنگجوی چو مهراب را پای بر جای دید به سرش اندرون دانش و رای دید به دل گفت کاکنون ز لشکر چه باک چه پیشم خزروان چه یک مشت خاک پس آنگه سوی شهر بنهاد روی چو […]

پادشاهی نوذر – بخش ۹

و دیگر که از شهر ارمان شدند به کینه سوی زابلستان شدند شماساس کز پیش جیحون برفت سوی سیستان روی بنهاد و تفت خزروان ابا تیغ‌زن سی هزار ز ترکان بزرگان خنجرگزار برفتند بیدار تا هیرمند ابا تیغ و با گرز و بخت بلند ز بهر پدر زال با سوگ و درد به گوراب اندر […]

پادشاهی نوذر – بخش ۸

بشد ویسه سالار توران سپاه ابا لشکری نامور کینه‌خواه ازان پیشتر تابه قارن رسید گرامیش را کشته افگنده دید دلیران و گردان توران سپاه بسی نیز با او فگنده به راه دریده درفش و نگونسار کوس چو لاله کفن روی چون سندروس ز ویسه به قارن رسید آگهی که آمد به پیروزی و فرهی ستوران […]

پادشاهی نوذر – بخش ۷

چو بشنید نوذر که قارن برفت دمان از پسش روی بنهاد و تفت همی تاخت کز روز بد بگذرد سپهرش مگر زیر پی نسپرد چو افراسیاب آگهی یافت زوی که سوی بیابان نهادست روی سپاه انجمن کرد و پویان برفت چو شیر از پسش روی بنهاد و تفت چو تنگ اندر آمد بر شهریار همش […]

پادشاهی نوذر – بخش ۶

ازان پس بیاسود لشکر دو روز سه دیگر چو بفروخت گیتی فروز نبد شاه را روزگار نبرد به بیچارگی جنگ بایست کرد ابا لشکر نوذر افراسیاب چو دریای جوشان بد و رود آب خروشیدن آمد ز پرده‌سرای ابا نالهٔ کوس و هندی درای تبیره برآمد ز درگاه شاه نهادند بر سر ز آهن کلاه به […]

پادشاهی نوذر – بخش ۵

برآسود پس لشکر از هر دو روی برفتند روز دوم جنگجوی رده برکشیدند ایرانیان چنان چون بود ساز جنگ کیان چو افراسیاب آن سپه را بدید بزد کوس رویین و صف برکشید چنان شد ز گرد سواران جهان که خورشید گفتی شد اندر نهان دهاده برآمد ز هر دو گروه بیابان نبود ایچ پیدا ز […]

پادشاهی نوذر – بخش ۴

سپیده چو از کوه سر برکشید طلایه به پیش دهستان رسید میان دو لشکر دو فرسنگ بود همه ساز و آرایش جنگ بود یکی ترک بد نام او بارمان همی خفته را گفت بیدار مان بیامد سپه را همی بنگرید سراپردهٔ شاه نوذر بدید بشد نزد سالار توران سپاه نشان داد ازان لشکر و بارگاه […]

پادشاهی نوذر – بخش ۳

چو دشت از گیا گشت چون پرنیان ببستند گردان توران میان سپاهی بیامد ز ترکان و چین هم از گرزداران خاور زمین که آن را میان و کرانه نبود همان بخت نوذر جوانه نبود چو لشکر به نزدیک جیحون رسید خبر نزد پور فریدون رسید سپاه جهاندار بیرون شدند ز کاخ همایون به هامون شدند […]

پادشاهی نوذر – بخش ۲

پس آنگه ز مرگ منوچهر شاه بشد آگهی تا به توران سپاه ز نارفتن کار نوذر همان یکایک بگفتند با بدگمان چو بشنید سالار ترکان پشنگ چنان خواست کاید به ایران به جنگ یکی یاد کرد از نیا زادشم هم از تور بر زد یکی تیز دم ز کار منوچهر و از لشکرش ز گردان […]

پادشاهی نوذر – بخش ۱

چو سوگ پدر شاه نوذر بداشت ز کیوان کلاه کیی برفراشت به تخت منوچهر بر بار داد بخواند انجمن را و دینار داد برین برنیامد بسی روزگار که بیدادگر شد سر شهریار ز گیتی برآمد به هر جای غو جهان را کهن شد سر از شاه نو چو او رسمهای پدر درنوشت ابا موبدان و […]