بسی برنیامد برین روزگار که شد مردم لشکری شش هزار فرستاد شاپور کارآگهان سوی طیسفون کاردیده مهان بدان تا ز قیصر دهند آگهی ازان برز درگاه با فرهی برفتند کارآگهان ناگهان نهفته بجستند کار جهان بدیدند هرگونه بازآمدند بر شاه گردنفراز آمدند که قیصر ز می خوردن و از شکار همی هیچ نندیشد از کارزار […]