خجسته سیامک یکی پور داشت که نزد نیا جاه دستور داشت گرانمایه را نام هوشنگ بود تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود به نزد نیا یادگار پدر نیا پروریده مراو را به بر نیایش به جای پسر داشتی جز او بر کسی چشم نگماشتی چو بنهاد دل کینه و جنگ را بخواند آن گرانمایه […]
سخن گوی دهقان چه گوید نخست که نامی بزرگی به گیتی که جست که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد ندارد کس آن روزگاران به یاد مگر کز پدر یاد دارد پسر بگوید ترا یک به یک در به در که نام بزرگی که آورد پیش کرا بود از آن برتران پایه بیش پژوهندهٔ نامهٔ […]