کتاب کوش نامه – نثر داستان – فصل یازدهم

خلاصه منظومه کوش پیل دندان – فصل یازدهم

 ( این متن متعلق به انتشارات پگاه دانش است و هر گونه استفاده از آن تنها با کسب اجازه کتبی از انتشارات مجاز است)

فصل یازدهم – سرکشی کوش پیل‌دندان از فریدون

 خبر آبادانی شهرها و همچنین معادن و گنج‌ها به فریدون رسید. فریدون پیش‌بینی کرد و به قارن گفت چه‌بسا کوش مغرور گردد و نافرمانی کند.

پیش‌بینی فریدون درست بود و کوش پیل‌دندان از فرامین فریدون سر باز می‌زد.

فریدون با قارن مشورت کرد، نامه‌ای به کوش نوشتند که چون در سمت چین و هند جنگ پیش‌آمده بسیار سریع با لشکریان به ایران بازگرد. کوش بهانه آورد و نرفت. فریدون سرداران و سربازان ایرانی را هم باز خواند. کوش از رفتن آنها جلوگیری می‌کرد.

یک سردار ایرانی به نام مردان‌خوره با کوش همدست شد و ایرانیانی که قصد بازگشت داشتند را مورد اذیت و آزار قرار داد.

کوش خیالش راحت شد که فریدون به او حمله نخواهد کرد. در سرزمین باختر می‌گشت، آنجا را آباد می‌کرد و مجدد ادعای خدایی نمود.

پیش‌بینی فریدون دربارهٔ ناسپاسی کوش پیل‌دندان و گفتگو با قارن

خبر شهرسازی‌ها و گنجینه‌های کوش به فریدون رسید. فریدون به قارن گفت چه‌بسا به‌زودی کوش مغرور شده و پیمان‌شکنی کند، چون هم نژاد بدی دارد و هم اینکه ذاتش نیز نیکو نیست.

مغرور شدن کوش پیل‌دندان و آغاز نافرمانی وی

کوش که این سرزمین‌های آباد و معادن طلا را دید پیش خود فکر کرد که از تمامی شاهان برتر است و نباید زیردست فریدون باشد.

دیگر باژ و خراج برای فریدون نفرستاد و گهگاهی به فریدون نامه می‌داد.

چندین نفر را پنهانی مأمور کرده بود تا مراقب باشند که دبیران ایرانی، نامه و خبری به فریدون نفرستند.

خبر فرستادن پنهانی به فریدون از نافرمانی کوش پیل‌دندان

ده سال گذشت و دبیر مخصوص فریدون، پنهانی پیکی را به سمت فریدون فرستاد که کوش مغرور گشته و فقط به ضحاکیان ارج می‌نهد و آنان را دور خود جمع کرده است و دیگر فرمان‌برداری فریدون را نمی‌کند.

رای زدن فریدون با قارن در کار کوش پیل‌دندان

فریدون به قارن گفت که پیش‌بینی می‌کردم که کوش پیمان خود را بشکند و اضافه کرد کوش بهانه ساخته گنجینه‌ها را خرج آبادانی آن سرزمین می‌کند و از طرفی آنجا را نیز آباد کرده است پس باید او را به ایران فراخواند و اگر در بازگشتن سر بتابد من به جنگ او می‌روم.

نامهٔ فریدون به کوش پیل‌دندان و فرا‌خواندن وی برای رزم مهراج و دارای چین

قارن نامه‌ای نوشت که تو در باختر بسیار زحمت کشیده‌ای و آنجا را آباد کرده‌ای حال مهراج هندی شهرها را ویران ساخته و با دارای چین همدست شده‌اند. تو فردی را آنجا جایگزین خود کن و خودت با سپاه به ایران بیا تا به جنگ آن‌ها بروی.

کوش از پیام فرستاده متوجه منظور فریدون شد. دستور داد بیشتر مواظب دبیران باشند تا با فرستاده سخن نگویند.

پاسخ‌ نامهٔ کوش پیل‌دندان به شاه فریدون

کوش ضمن سپاس فراوان به فریدون پاسخ داد که دو سال طول می‌کشد تا سپاه من جمع شوند، دو سال نیز طول می‌کشد به ایران برسیم و یک سال باید آنجا استراحت کنیم. از طرفی سیاهان متوجه نبودن ما می‌شوند و مجدد طغیان می‌کنند. پس من اینجا می‌مانم و تعدادی از سپاهیان را با خراج سه‌ساله نزد تو می‌فرستم.

رای زدن فریدون و قارن در کار کوش پیل‌دندان

فرستاده بازگشت و عظمت شهرها و آبادانی‌های کوش را گفت.

فریدون گفت که باید سپاه ایران را بازگردانیم.

قارن خشمگین شد و گفت که به سراغ کوش می‌روم و مانند دفعه قبل او را به بند می‌کشم.

فریدون با قارن مخالفت کرد.

نامهٔ فریدون به کوش پیل‌دندان برای باز فرستادن سپاه ایرانیان

فریدون به کوش پاسخ داد که تدبیر تو درست است و همان جا بمان ولی سپاهی که از ایران برده بودی را باز فرست.

نامۀ جداگانه‌ای هم به سرداران ایرانی نوشت تا آنها به ایران بازگردند.

دلتنگی کوش پیل‌دندان از نامه‌های فریدون

کوش در ظاهر با دستور فریدون موافقت کرد. ایرانیان نیز از خبر بازگشت بسیار خوشحال شدند.

ولی کوش پیش خود دلتنگ و ناراحت بود چراکه تمامی این پیروزی‌ها و بزرگی‌ها را به‌وسیله این افراد به دست آورده بود.

پس نیرنگ ساخت.

گریختن برخی از ایرانیان به نزد فریدون

ایرانیان می‌خواستند پنهانی به سمت ایران بروند.

کوش ایرانیان را جمع کرد و به آنها گفت تمامی این شهرها و این گنج‌ها به واسطه زحمت شما به‌دست‌آمده و اگر بمانید همه آنها را بین شما تقسیم می‌کنم و اگر هم خواستید بروید به موبد می‌گویم تا کار شما را انجام دهد.

ایرانیان از کوش تشکر کرده گفتند چهل سال است که خانواده خود را ندیده‌ایم، باز می‌گردیم و پس از یک سال اگر تو خواستی مجدد به نزد تو می‌آییم.

افسون و تطمیع کوش پیل‌دندان بزرگان ایرانی را

در میان سرداران ایرانی مردانخوره که از نژاد جمشید بود، از قدیم با قارن اختلافاتی داشت و خود را برتر می‌دانست.

مردان نزد کوش رفت و گفت که خود و برادرش نزد او خواهند ماند. کوش بسیار شادمان شد و اموال بی‌شماری به مردان‌خوره و برادر او داد.

مردان‌خوره دیگر ایرانیانی را که قصد بازگشت داشتند مورد آزار و اذیت قرار داده و حتی دبیران را زندانی کرد.

گزارش ایرانیان به فریدون از جنگ‌ها و آگاهی دادن از خیانت مردان‌خوره

ایرانیانی که توانستند به نزد فریدون بازگردند از شهرها و آبادانی‌های باختر گفتند و همچنین گفتند که کوش آنها را علت ناراحتی فریدون می‌دانسته و اذیتشان می‌کرده است. از پیمان‌شکنی مردان‌خوره و آزارهای او نیز گفتند.

فریدون گفت که مردان‌خوره از اقوام من می‌باشد ولی خوی بد از خود نشان داده است.

گردیدن کوش پیل‌دندان به گرد باختر و آباد نمودن

کوش مجدد به‌سوی اندلس بازگشت و در این میان سه شهر بزرگ با دیوارهای سنگی بنا کرد.

آگاه شدن کوش پیل‌دندان از عدم حمله فریدون

کوش کماکان از فریدون می‌ترسید.

نامه‌ای برای او نوشت و از فرستاده خواست تا بررسی کند که آیا فریدون در فکر حمله به او هست یا خیر؟

فرستاده بازگشت و به کوش گفت که فریدون به‌هیچ‌وجه قصد حمله به او را ندارد.

کوش بسیار شادمان شد و دستور داد دبیران فریدون را که زندانی کرده بودند همه را بکشند و بعد با خیال راحت ظلم و کشتار را شروع کرد.

دعوی خدایی کردن دوباره کوش پیل‌دندان

کوش مانند دورانی که در چین بود دستور داد مردم بت‌هایی به شکل او بسازند و هر روز او را پرستش کنند.

مردم نیز با نیت‌های مختلف چنین کردند و بت‌پرستی در باختر رواج یافت.

این خبر به فریدون رسید و بسیار اندوهگین شد.

گفتن مرد پیر از سرزمین خوبان (سرزمین خلایق)

کوش در جشن و شادی بود که مرد جهان‌دیده‌ای گفت زیباروی‌تر از دختران سرزمین خوبان در کل جهان ندیده‌ام.

کوش نشانی آنجا را پرسید و پیرمرد گفت که پس از گذشت از عجلسکس و بشکوبش به آنجا می‌رسید کوش گفت من باید به آنجا بروم.

لشکرکشی کوش پیل‌دندان به سمت سرزمین خوبان

کوش با لشکریان خویش حرکت کرده به نزدیکی عجلسکس رسید جنگ در گرفت و او شهر را به آتش کشید.

پس از چند روز تلاش و جنگ توانست به کاخ شاه دسترسی پیدا کرده او را نیز بکشد. تمامی مردمان شهر فرار کردند.

 

آگاه شدن فاروق، شاه سرزمین خلایق از آمدن کوش پیل‌دندان

لشکریان کوش به شهر بشکوبش رسیدند. آنان که خبر حمله کوش را شنیده بودند فرار کرده و به سرزمین خلایق پناه بردند.

فاروق که شاه سرزمین خلایق بود تمامی مردمان خود و همچنین مردمان بشکوبش را مسلح کرد و دستور داد اطراف شهر خندق بکنند.

 

نامهٔ فاروق پس از گزارش کارآگاهان به کوش پیل‌دندان و اظهار فرمان‌برداری

فاروق نامه‌ای به کوش نوشت و ضمن یادآوری رسم شاهان پیشین و ویران کردن بی‌دلیل عجلسکس، گفت که قصد جنگ ندارد حتی اگر کوش می‌خواهد وارد شهر بشود، با او جنگ نخواهد کرد.

پاسخ کوش به فاروق و خواستن باژ

کوش ابتدا به سپاهیان دستور داد که به‌هیچ‌عنوان وارد شهر نشوند.

سپس در پاسخ نامه نوشت که تو خردمندی کردی و برای جنگ نیامدی ولی شاه عجلسکس با من وارد جنگ شد و شکست خورد. اکنون تو می‌بایست نزد من آمده و همچنین هر ساله باج و ساو و غلامان و کنیزانی شایسته برای من بفرستی.

فرستادن فاروق باژ، کنیزکان و غلامان زیباروی را به نزد کوش پیل‌دندان

فاروق پاسخ داد که برای تمامی موارد آماده هستم، به غیر از آنکه نزد تو بیایم.

باج و ساو فراوانی آماده کرد و همچنین نوشت که شاه بشکوبش برای پناه پیش من آمده پس از خون او درگذر و او را ببخش.

کوش پذیرفت. همچنین عهد پادشاهی تمامی آن سرزمین‌ها را برای فاروق نوشت.

راست شدن مملکت بر کوش پیل‌دندان

کوش سرزمین‌های دیگری را نیز فتح کرد و تا نیمه‌های روم پیش رفت.

قبلی «
بعدی »