نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : گل زریون
نام فعلی مکان جغرافیایی : سیحون
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه: سیحون
شرح مکان جغرافیایی:
گل زریون غرض از این نام همان رود مشهور شمال ماوراء النهر و جنوب ترکستان است که آن را به سغدی گل زریون و به عربی سیحون می گفته اند. بقیه ایرانیان هم آن را «جخشرت» و «آرنگ» می خوانده اند بالاخره ترکان هم به آن «رود سیرت» یا «سرت» «رود» و «نهایتاً «سیر دریا» گفته اند اما در شاهنامه همان نام سغدی گل زریون برای این رود به کار رفته است. سیر دریا از ترکستان یعنی کوه های مجاور اوزگند سرچشمه می گیرد و پس از عبور از فرغانه و خجند به سوی ولایت چاچ خمیدگی پیدا میکند و در آن حدود با رود دیگری از سمت راست به هم می پیوندند ایلاک رود برک و دریاچه کول و گولی را در جنوب اسپیجاب پدید می آورند که از همان جا به بعد گل زریون خوانده میشود گل زریون به سوی شمال می رود و از کنار چپ ولایت سپیجاب یا اسپیجاب و نیز فاراب (زادگاه فارابی) می گذرد و نهایتاً پس از آبیاری ولایت چند به دریاچه خوارزم یا آرال میریزد.
در شاهنامه هر جا که انتظار داریم از سیر دریا یا سیحون یاد شود با نام گل زریون و آب گل زریون روبه رو میشویم در نتیجه تردیدی نمی ماند که غرض همان سیر دریاست تکرار این نام حدود پانزده بار در چند داستان صحت این امر را تأیید می.کند ذکر نام های چاچ و سپیجاب و کشانی و سغد در کنار نام این رود هم محل تقریبی آن را نشان می دهد.
اولین بار در پادشاهی کیکاووس و داستان کین سیاوخش چون رستم به توران زمین می رود و در آنجا بر تخت شاهی می نشیند سپیجاب و فغدز را به گودرز می بخشد
سپیجاب تا آب گل زریون ز فرمان تو کس نیاید برون
ظاهراً از زمان آمدن تازیان به ایران تا دوره مغولان نام سیحون برای رود گل زریون رایج تر بوده است چنان که مؤلف حدود العالم ضمن معرفی قسمت های علیای این رود که آن را رود اوزگند خوانده و از فرغانه به بعد با نام رود خشرت از آن یاد کرده است. او پس از معرفی شاخابه های فرعی آن تا چاچ، یادآور شده که چون این همه آبها یکی شود این همه را رود چاچ خوانند و تازیان این رود را سیحون خوانند
چون مغولان شهرنشینان ایرانی ماوراء النهر را با توجه به نام رود «اخشرت» به قول ابوریحان بیرونی یا «خشرت»، «سرت» خوانده اند رود گل زریون یا سیحون را هم که به خوارزم می رفته سرت دریا و بعد سیر دریا نامیده است