نام مکان جغرافیایی در شاهنامه : سغد
نام فعلی مکان جغرافیایی : سغد در تاجیکستان
نام های دیگر مکان جغرافیایی در شاهنامه:
شرح مکان جغرافیایی:
سغد نام ولایتی بوده است شامل شهرها و آبادی های کهن واقع در حوضه آبریز رود زرافشان که از کوه های شمال کشور کنونی تاجیکستان سرچشمه می گیرد و پس از عبور از دره ای که شهرهای فرغر (فلغر، عینی کنونی) و پنجکنت شهر مرکزی زادگاه رودکی در آن واقع هستند در حدود ۴۰ کیلومتری شرق شهر سمرقند از دره خارج می شود و با گذر از دشت قطوان به سمرقند میرسد و آن شهر را که در دامن کوه واقع است آبیاری می کند. آنگاه در دشتی هموار و بدون کوه به سوی شهر بخارا، در فاصله ۲۷۰ کیلومتری سمرقند جریان مییابد بعد از آن هم تا شهر ،قراکول همان بیکند قدیم میرسد و در ریگزار فرومی رود تمام این شهرها و آبادی ها را سغد می گفته اند که از مهد های تمدن ایران زمین بوده و فرهنگ و زبان مردم آن سغدی شهرت داشته است با این همه چون ولایت سغد در آن سوی رود جیحون قرار داشته در عهد باستان از نظر سیاسی بیشتر جزء قلمرو تورانیان بوده است در شاهنامه گاه از سغد به عنوان یک شهر هم نام برده می شود.
سغد که نام شهر بخارای آن با نام سیاوش گره خورده از داستان خود سیاوش وارد شاهنامه شده است زمانی که سیاوش از ایران عزم توران زمین کرد چون به بلخ رسید افراسیاب در سغد بوده است. سیاوش توسط رستم با افراسیاب مذاکره کرد اما پدرش کیکاووس با تصمیم وی مخالفت ورزید متقابلاً افراسیاب از سیاوش دعوت کرد تا به توران برود سیاوش هم از جیحون عبور کرده و به دیار سغد پا نهاد در سغد همه جا به آمر افراسیاب از وی استقبال کردند.
چنان که در ابیات اخیر دیده میشود گاه از سغد نه به عنوان ولایتی شامل سمرقند و بخارا بلکه مانند شهری در ردیف آنها نام برده شده که به نظر می رسد غرض قلب ولایت سغد یعنی شهر پنجکنت یا دیگر آبادی های همجوار آن در دره زرافشان بوده باشد.
پس از کیخسرو و پایان عهد کیانیان تا زمان انوشیروان ساسانی دیگر از سغد خبری در شاهنامه نیست در زمان آن شاه هم سغد در دست هپتالیان چغانی بوده که با خاقان چین در جدال بوده.اند بدین سبب انوشیروان اندک دخالتی در کار آنها داشته و در نهایت به سبب همان دخالت ها سغد ویران دیگر بار آرامش می یابد.
درباره حدود و وسعت ولایت سغد جغرافی نویسان قرون آغازین اسلامی اتفاق نظر نداشته اند مؤلف حدود العالم «سغد را ناحیه ای خرم و آبادان با آب های روان و درختان بسیار و هوایی درست و مردمانی مهماندار» توصیف کرده و بعضی شهرهای آن را چنین برشمرده است «کرمینیه نوایی کنونی بین بخارا و سمرقند، کشانی در شمال سمرقند و ارمان که صحیح زرمان است. اصطخری و به تبع او ابن حوقل نیز سغد را اقلیمی شامل شهرها و آبادی های میان بخارا و سمرقند دانسته و آنجا را از زیباترین و آبادان ترین جایها شمرده است. اما مقدسی به استناد سخن جیهانی سغد را اقلیمی پهناور از بنجکث در شرق پنجکنت تا بخارا با مرکزیت شهر سمرقند معرفی کرده و نوشته است «سعد قصبۀ آن سمرقند است که مرکز اقلیم می باشد و دوازده روستا دارد شش تا در جنوب رودخانه زرافشان بدین ترتیب بنجکت وورغسر… و شش روستای شمالی… دیگر شهرهای خوره چنین اند: بارکت… کشانی، دبوسیه کرمینیه…» جیهانی در کتاب خویش گوید سغد همانند یک آدمی است که بنجکت سر آن است… اندازۀ آن سی و شش در چهل و شش فرسنگ است بزرگ ترین منبر آن سمرقند سپس کش… میباشد. این سخن را می توان بهترین توصیف حدود سغد دانست.