ضرب المثل های شاهنامه – بخش صد و نهم – راز مگوی و بازگو نکردن

ضرب المثل ( دستانزد ) : راز مگوی و بازگو نکردن

توضیحات ضرب المثل :

با درود به پیشگاه یاران همگروه و آرزوی تندرستی برای همه ی عزیزان و دوستداران شاهنامه.
به رسم هر آدینه، با بیتی مثال گونه و پندآموز از شاهنامه در خدمت شما هستیم.

اشارات و ابیاتی که قطعا روزگاری در این مرز و بوم بر سر زبانها بیشتر جاری بود و به عنوان ضرب المثل و “دستانزد” در جامعه ی ایرانی مورد استفاده ی مردمان بود.

همانگونه که می دانید، پهنه ی ادب پارسی هیچگاه از مثالهای شیرین و خواندنی تهی نبوده و در این میان، رازداری و سر نهان داشتن همواره مورد توجه گویندگان و پارسی زبانان بوده است!
تا حدی که #حافظ این رند شیرازی به صراحت گفته است:

“”دانی که چرا سرّ نهان با تو نگویم؟

طوطی صفتی طاقت اسرار نداری””

در این بخش، بیتی را برای شما برگزیدیم از بخش پادشاهی اردشیر، بنیانگزار سلسله ی ساسانی، که به شدت به سخن در نهان داشتن و “راز مگوی” را پنهان داشتن تاکید می ورزد:

💥💥سخن هیچ مگشای با رازدار

که او را بوَد نیز انباز و یار💥💥

در اینجا حکیم فردوسی از زبان اردشیر ساسانی این نکته ی حساس را بازگو میکند… که حتی رازدار و محرم اسرار تو نیز ممکن است سرّ نهان تو را برملا کند و عاقلانه ترین کار این است که رازخویش بر هیچکس نگشایی..

نمونه های دعوت به رازداری در ادب پارسی:

دانه‌ها، چون در زمین پنهان شود
سرّ آن، سرسبزی بستان شود

زر و نقره، گر نبودندی نهان
پرورش کی یافتندی زیر کان؟

#مولانا

«رازی که پنهان خواهی، با کسی در میان منه، اگر چه دوست مخلص باشد، که مر آن دوست را دوستانِ مخلص باشد!»

خامُشی به که ضمیر دل خویش
به کسی گویی و گویی که: مگوی

ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند
که چو پرشد، نتوان بست به جوی

#سعدی

پایــــــــــنده میــــــهن
پیروز باشید.

به کوشش پهلوان کلانتری گرامی

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »