ضرب المثل ( دستانزد ) : که گاهی سکندر بود گاه فور
توضیحات ضرب المثل :
بادرود و احترام خدمت همراهان انجمن بزرگ فردوسی ، شاهنامه و شاهنامه خوانی…باز در آدینه ای دیگر در خدمت شما خواهیم بود با روشن کردن چراغی در سیاهی فرهنگ امروز مان ، که حال و احوال آن سخت نیاز به پالایش دارد….
بیت امروز از بخش هجدهم پادشاهی اسکندر انتخاب شده در آنجا که اسکندر به نبرد با فور هندی می رود و پس از کشتن او و انتخاب فردی به نام سورگ به عنوان جایگزین فور ، چنین به او سفارش می کند :
یکی با گهر بود نامش سورگ
ز هندوستان پهلوانی سترگ
سر تخت شاهی بدو داد و گفت
که دینار هرگز مکن در نهفت
ببخش و بخور هرچ آید فراز
بدین تاج و تخت سپنجی مناز
«که گاهی سکندر بود گاه فور
گهی درد و خشمست و گه کام و سور»
روی سخن با لت نخست بیت پایانی می باشد که کنایه ای بس روشن برای اهل دل دارد و بدان معناست که برای این دنیا و چرخ کردگار هیچ تفاوتی مابین هیچ کس در هیچ جایگاهی وجود نداشته و درد ، غم و به ویژه حسادت و آز به نوع زندگی دیگری و برتری هایش ، فایده و توفیری نخواهد داشت ، چرا که با اندک نهیبی یا کوچکترین تلنگری همه چیز وارونه می گردد و عمر کوتاه نیز ارزش این همه دغدغه را ندارد…
ارادتمند 🙏🌷🙏
این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.