ضرب المثل ( دستانزد ) : به آبشخور آمدن میش و گرگ
توضیحات ضرب المثل :
درود بر عزیزان و دوستان نازنینم
امیدوارم لحظات شادی را سپری کرده و با انرژی به استقبال هفته جدید بروید …
باز آدینه فرا رسید و امروز هم با یکی دیگر از ابیات شاهنامه که امروز جنبه دستانزد دارد در خدمت شما هستیم و باهم بار دیگر به بررسی می پردازیم. …
بیتی که امروز انتخاب کرده ام از ابیات ابتدای داستان پادشاهی اورمزد می باشد که پس از مرگ پدرش شاپور بر تخت می نشیند و ….
زمانی که حکیم می خواهد اوضاع آن روزگار مردمان بعد به تخت نشستن اورمزد به تصویر بکشد چنین می گوید :
چو بنشست شاه اورمزد بزرگ
به آبشخور آمد همی میش و گرگ. ….
می دانیم که میش و گرگ در تضاد با یکدیگر قرار دارند مانند همان گرگ و گوسفند و در ادبیات و گفتگوی عامیانه هم وقتی از میش و گرگ سخن می گوییم یعنی دو چیز متضاد را در نظر داریم ….
در این بیت مفهوم سخن حکیم این است که در پادشاهی اورمزد آنچنان داد و عدالت برقرار شد که دست ستمکاران کوتاه گشت و میش و گرگ با هم برای آب خوردن به کنار جوی یا آبشخور می آیند و کسی با کسی کاری ندارد .
این دستانزد زمانی کاربرد دارد که در جایی آنچنان عدالت برقرار است که همه در خوشی کنار هم هستند و کسی با کسی کاری ندارد
در شاهنامه نمونه هایی از بیت ها را داریم که مفهوم همین بیت را دارند :
از این پس نه آشوب خیزد نه جنگ
به آبشخور آید گوزن و پلنگ
همان از دل پاک و پاکیزه کیش
به آبشخور آری همی گرگ و میش.
چنین روزی را برای سرزمینم آرزومندم
این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.