ضرب المثل های شاهنامه – بخش شصت و هشتم – شیر مرغ

ضرب المثل ( دستانزد ) : شیر مرغ

توضیحات ضرب المثل :

با درود و احترام
خواندن و مرور مجدد شاهنامه به هر بهانه ای بسیار نکوست و خواننده هربار به نکات جدید و ابعاد دیگر کتاب پی می برد
در بزم شاهنامه خوانی دیشب که داستان بهرام گور با فرشیدورد را می خواندیم ، در جایی که بهرام با خانه ای پر از سرگین گوسفند مواجه شده و از میزبان تقاضای نشستنگاه و قطره آب یا شیری می کند بطور دائم با امتناع میزبان در اوج بخل و خساست مواجه می گردد چنین بیتی از زبان فرشیدورد(میزبان) خارج می گردد 👇:

بدو گفت ایدر نه جای نکوست
همانا ترا «شیر مرغ» آرزوست!

روی سخن با ترکیب شیرمرغ در لت دوم بیت بالاست که حتما تاکنون در دستانزد
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد بارها شنیده اید و کاربرد آن را می دانید که اشاره به فراهم بودن راحت ترین یا نایاب ترین چیزها دارد….البته در این بیت به صورت ترکیب بکار رفته و اشاره به عدم دردسترس بودن و نایاب بودن دارد اما با تحقیقی چند در فرهنگ واژه ها درمی یابیم که این دو واژه در کنار هم به معنای گیاهی گلدار می باشد که در ایران بیش از سیزده گونه مختلف دارد ، از آنجا که جان آدمیزاد عزیز و نایاب است شاید به واسطه در دسترس بودن فراوان این گیاه در آنجا که این دستانزد آمده ، مفهوم ساده ای را بیان نماید…
بهرترتیب شاهنامه نیز به ما نشان می دهد که این ترکیب به مفهوم چیز غیرممکن و غیرقابل دسترس مفهوم کنایه ای خود را دارد که نمونه ای از آن را در این داستان شاهد بودیم

ارادتمند🙏🌷🙏

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »