یکی کودک زیرکش مرده بود – زن گازر از درد پژمرده بود
نام : زن گازر
دوره شاهنامه ای پیشین : تاریخی
دوره شاهنامه ای جدید : ساسانیان
ملیت : ایرانی
همسر زن گازر : گازر
فرزند خوانده زن گازر : داراب
توضیحات شخصیت :
بانوی گازُر در شاهنامه همسر مردی رختشور بنام گازُر است، که دایه و سرپرست داراب بهشمار میآید گازر و همسرش از قضا کودکی تازه متولد شده را از دست داده بودند و یافتن این طفل مرهمی بود بر داغ دل آنها
روزی از روزها، مرد گازر هنگام رختشویی از رود نوزادی یافت، گازر و زنش که به تازگی نوزاد خویش را از دست داده بودند نوزاد جدید را به خانه برد و به همسرش بانو گازز سپرد تا او را به جای نوباوهٔ تازه از دست دادهٔ خود، بپرورد. نام کودک را که پسر بود، بر گرفته از آب آرام رود داراب نهادند. داراب کم کم بالید و بزرگ شد به جوان برومندی بدل گشت، امّا او که داستان کودکی خویش را نشنیده بود، در پی شناخت اصالت و نژاد خود بود و در این مورد پیوسته زن گازر را مخاطب قرار میداد و سرانجام چون پاسخی در خور از آن زن نگرفت، بر وی خشم آورد.
داراب، چنانکه در سرگذشت خودش آمدهاست، سرانجام به پادشاهی رسید و چون بر تخت شاهی نشست، گازر و بانو گازر را نزد خویش فراخواند آنان را گرامی داشت؛ و با هدایا و پیشکشهای فراوان دوباره از کاخ رهسپارشان نمود
لیست اشعار :