ضرب المثل های شاهنامه – بخش پنجاه و پنجم – نروید گل از خار خشک

ضرب المثل ( دستانزد ) : نروید گل از خار خشک

توضیحات ضرب المثل : بادرود و احترام خدمت هم آوندان بزرگوار ، آدینه ای دگر فرا رسید ، طبق قرار دست خود را در گنجینه ی پربار شاهنامه می بریم تا دردانه ای دیگر را بیابیم. دستانزد(ضرب المثل) امروز از داستان بوزجمهر که قسمتی از سرفصل پادشاهی کسری نوشین روان است ، انتخاب شده ، همه ما با سخنان عبرت آمیز حکیم بزرگمهر در این بخش ها آشنا هستیم و بارها و بارها اشعار زیبای این بخش ها خوانده ایم…در این داستان و در بزم های پرسش و پاسخی که کسری به واسطه سخنوری حکیم خود برپا می کند از زبان یکی از حاضرین چنین پرسشی بیان می گردد :

دگر گفت کز مرد پیرایه چیست؟         –         وزان نیکوییها گرانمایه چیست؟

و اما پاسخ بزرگمهر :

چنین داد پاسخ که بخشنده مرد         –         کجا نیکویی با سزاوار کرد

ببالد به کردار سرو بلند         –         چو بالید هرگز نباشد نژند

وگر ناسزا را بسایی به مشک         –         نبوید نروید گل از خار خشک

روی سخن با لت پایانی بیت پایانی از پاسخ بزرگمهر می باشد که با فحوای کنایه ای و بلند خود اشاره به انتظار بیهوده داشتن است ، آری هرگز شاهد گلی از گیاه یا بوته ای خشک شده نخواهیم بود و بهتر است دیدگاه همه ما نسبت به کار ناشایست و ناروا همینگونه باشد. البته از این دست کنایه در متون قدیم زیاد وجود دارد اما انتخاب این بیت بهانه ای گردید تا آشنا شویم با یک ضرب المثل شیرین از کشور افغانستان :

اگه هزار باران شوه از سنگ چیزی نمی‌رویه / اگر هزار باران هم ببارد از سنگ چیزی نخواهد رویید. امید که مفید افتد.

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »