ضرب المثل های شاهنامه – بخش پنجاه و سوم – از مکافات عمل غافل مشو

ضرب المثل ( دستانزد ) : چاره ی مشکل و درمان درد پیش از گذشتن فرصت

توضیحات ضرب المثل : با درود خدمت شما گرامی یاران جان ، آدینه ای دیگر با نکته ای دیگر از مجموعه گفتار پرحکمت حکیم توس .

دستانزد این هفته نیز از داستان بهرام و هرمزد انتخاب شده آن جا که بهرام با فرستادن سبدی پر از خنجرهای کهنه با سرهای خمیده می کوشد تا پیام سرکشی خود و لشکرش را به پادشاه برساند اما درمقابل سبدی با خنجرهای شکسته دریافت می کند. پس لشکر و فرماندهان را گرد می آورد و از آن ها برای حل مشکل چاره می خواهد .

زما مهتر آزرده شد بی گناه         –         چنین سربپیچید زآیین و راه

چه سازید و درمان این کار چیست         –         نباید که بر خسته بایدگریست

درمانی برای درد و چاره ای برای این مشکل بیابید پیش از آن که کار از کار بگذرد . (نباید که بر خسته باید گریست)

دستانزدی است که با استعاره ی تمثیلی ازآن بدترشدن کارخواسته شده است . تازمانی که کسی خسته وریشناک است امید به بهبود و زنده ماندنش می رود پس بدنبال درمان باشید اما هنگامی که مرد دیگر چاره ای نمی خواهد و کار از کار گذشته و تنها چاره گریستن است. برای حل هر مشکل پیش از بزرگتر و خطرناکتر شدن آن باید چاره ای سزاوار و شایسته جست این مفهوم در اشعار بزرگان و اندیشه های ایرانیان به شکل های گوناگون بیان شده ابیات مشهوری از سعدی از نظر بنده می تواند هم محتوا با مفهوم دستانزد باشد.

دیدیم بسی که آب سرچشمه ی خرد         –         چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد

یا سر گرگ را باید اول برید ، نه چون گوسفندان مردم درید

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »