ضرب المثل های شاهنامه – بخش چهل و نهم – موی سپید و گاو سیاه

ضرب المثل ( دستانزد ) : موی سپید و گاو سیاه

توضیحات ضرب المثل : درود بر یاران جان، صبح آدینه تان به خیر و شادی و امیدوارم لحظات خوبی را پیش رو داشته باشید و اما باز هم رفتیم سراغ یکی دیگر از ابیات زیبای شاهنامه. بیت دستانزد امروز از همین داستان جاری بر گرفته شده ، بخش بیست و سوم پادشاهی هرمزد چهارم.

آنجایی که دبیر بزرگ هرمزد شاه به نزد بهرام چوبین می رود و از این لشکر کم و میان سال خرده می گیرد که کاری بیهوده انجام داده ای ، در برابر لشکر بی شمار ساوه شاه ما به چشم نمی آییم و یقینا شکست خواهیم خورد :

ز لشکر نگه کن بر این رزمگاه         –         چو موی سپیدیم و گاو سیاه

موی سفید بسیار نازک است و به دلیل سفید بودنش بسیار سخت دیده می شود، حال این موی سپید در بدن یک گاو سیاه. یعنی یک چیز کوچک (موی سپید) در برابر یک چیز بزرگ (بدن یک گاو سیاه ) به سختی به چشم می آید. این مصرع را شاید بتوان معادل این دستانزد فیل و فنجان بگیریم ، یعنی دو چیزی که خیلی با هم متفاوت هستند یکی بزرگ و دیگری کوچک. از طرف دیگر سفیدی نماد زیادی و زود دیده شدن آمده در ضرب المثل های ایرانی. مثل گاو پیشانی سفید که نماد زود شناخته شدن در جمعیت است.

اما دستانزد امروز :

دو چیزی که تناقض زیادی دارند که موجب می شود یکی از آنان به چشم نیاید. یادمان باشد که همیشه ریز بودن و در چشم نیامدن نشانه ضعف نیست ، مثل داستان امروز که سپاهیان ایران با اینکه کم بودند و به قول دبیر بزرگ هرمزد چو موی سپیدیم و گاو سیاه ، سیاهی لشکر همیشه به کار نمی آید :

سیاهی لشکر نیاید به کار         –         یکی مرد جنگی به از صد هزار

مثل همین داستان که سپاه اندک ایران در برابر سپاه بی شمار ساوه شاه پیروز شد. امیدوارم بهره ببریم

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »