ضرب المثل های شاهنامه – بخش سی و چهارم – برآویختن شیر با دام روباه

ضرب المثل ( دستانزد ) : برآویختن شیر با دام روباه

توضیحات ضرب المثل : درود بر یاران جان ، امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید و روزگار بر وفق مراد شما بگردد. بپردازیم به دستانزد زیبای امروز و یکی دیگر از ابیات شگفت انگیز شاهنامه ، بیتی که امروز برای شما انتخاب شده از داستان زیبای بهرام گور با حادثه ها و اتفاقات جذاب آن است.

بخش سی و هفتم داستان بهرام گور این است که بهرام به شکل یک فرستاده معمولی نزد شنگل می رود و می گوید من از طرف شاه ایران برای گرفتن باج و خراج آمده ام و شنگل سر باز می‌زند و قصد جان بهرام را دارد و اورا به جنگ با گرگ و اژدها می فرستد و بهرام هر دو را از پای در می آورد و در نتیجه شنگل که نا امید گشته تصمیم می گیرد که بهرام را نزد خود نگه دارد و به او می گوید که دخترم را به تو خواهم داد و پادشاهی هندوستان را به تو می سپارم. بهرام با خود اندیشید و گفت که خویشاوند شدن با شنگل ننگ نیست و شاید از دست شنگل رها یابم مگر بگذارد به ایران بازگردم.

و سپس این بیت را با خود می گوید :

که ایدر بدین سان بماندیم دیر         –         برآویخت با دام روباه شیر

لخت دوم این بیت ترکیب کنایی و تمثیلی دارد که شیر با دام روباه گرفتار شد ، شیر در این بیت استعاره از بهرام و نماد انسان زرنگ و روباه استعاره از شنگل و نماد انسان فریبکار و طمع کار این مصرع و دستانزد زمانی کاربرد دارد که یک انسان که زرنگ و تیز هوش است گرفتار دام انسان فریبکار شده و در فکر رهایی است.

در ادبیات عامه و فولکلور به ویژه متون کهن از جمله مرزبان نامه و کلیله و دمنه نمونه های مشابه ای از این دستانزد موجود است مانند داستان های شیر و روباه و به طور کل حیوانات که هر کدام نماد طبقه یا موردی از انسان ها هستند و باتوجه به عنصر روایت در شاهنامه و اسطوره ها و گرایش آن به ادبیات عامه می توان اینگونه نتیجه گرفت که در شاهنامه هم جنبه های ادبیات فولکلور دیده می شود .

امیدوارم بیاموزیم و بهره ببریم

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »