ضرب المثل های شاهنامه – بخش سی ام – از باد آوردن و به دم بردن

ضرب المثل ( دستانزد ) : از باد آوردن و به دم بردن

توضیحات ضرب المثل : درود بر یاران جان ، طبق رول هر هفته روزهای جمعه یکی از بیت های زیبای شاهنامه را که امروزه به عنوان دستانزد کاربرد دارد را برای شما انتخاب کرده و با هم یکی دیگر از زیبایی های شاهنامه را مرور می کنیم. بیت امروز از داستان زیبا و پر حادثه اسکندر انتخاب شده، ” اسکندری که جهان را گشت و شگفتی های بسیاری را دید ” . کشور گشایی های بسیاری داشت و بسیاری را به کام مرگ فرستاد، و در آخر به دنبال آب حیوان و زندگی جاودانه رفت. اما باز هم از مرگ رهایی نیافت.زمانی که مرگ اسکندر فرا رسید و از دنیا رفت و اورا به زادگاهش باز گرداندند، مادر و همسرش روشنک برای او سوگواری می کردند و روشنک در میان سوگواری به اسکندر می گوید که : تو جهان را از بزرگان تهی کردی و اکنون خودت هم از دنیا رفته ای ،  این درختی است که خودت کاشته ای و اکنون بار داده …

و سپس حکیم می گوید :

وقتی بزرگان از سوگوار خسته شدند تابوت اورا به خاک سپرده و بازگشتند :

چو تاج سپهر اندر آمد به زیر         –         بزرگان ز گفتار گشتند سیر

نهفتند صندوق او را به خاک         –         ندارد جهان از چنین ترس و باک

ز باد اندر آرد برد سوی دم         –         نه دادست پیدا نه پیدا ستم

از باد آوردن و به دم بردن         –         به آسانی نابود کردن

نهاد این بیت روزگار و جهان است که در بیت قبل آمده ؛ روزگار از اینکه شخصی را به کام مرگ بفرستند ترسی ندارد و به آسانی اورا نابود می کند. این بیت زیبا زمانی کاربرد دارد که شخصی مغرور شده و از این که این دنیا فانی است غافل شده است.

چنین است رسم سرای سپنج         –         نمانی در او جاودانه مرنج

امید که مورد توجه قرار گرفته باشد

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »