ضرب المثل های شاهنامه – بخش چهاردهم – شیر با می آمیختن

ضرب المثل ( دستانزد ) : شیر با می آمیختن

توضیحات ضرب المثل : با درود به همه عزیزان ، بازهم برآن شدیم تا نگاهی دقیق به ژرفای این اثر ارزشمند که همچون اقیانوس عمیقی است ، بیاندازییم …و آنچه یافتیم را چون گوهری درخشان بیرون کشیم و به شما مهربانان ، هدیه دهیم.

در داستان سیاوش در گذشته خواندیم که پس از خواب بسیار آشفته ای که افراسیاب می بیند و تعبیر شوم آن را می شنود ، تصمیم به صلح گرفته و گرسیوز را به سوی رستم و سیاوش اعزام می کند ، آنها که دو دل شده بودند تصمیم به صبوری گرفته و پیکی را به سمت کاووس می فرستند که در اینجا ما شاهد چنین بیتی هستیم :

بفرمود تا پیش او شد دبی   –      پر اندیشه، با می در آمیخت شیر

این دوگانگی که با همانند بسیار زیبایی در مصرع دوم ، موج می زند را از زبان دکتر کزازی بشنویم :

((آمیختن می با شیر استعاره ای تمثیلی می تواند بود از آمیختن مهتری با کهتری، در پندار شناسی شاهنامه، می، نماد بالیدگی و ممردی است و شیر نماد خُردی و و کودکی در ادامه دکتر کزازی می نویسد که سیاوش می داند که کیکاوس به آسانی این اشتی را نخواهد پذیرف.

از این روی پر اندایشه است و می کوشد که نامه را به گونه ای برنویساند که آمیزه ای مهتری و کهتری باشد: مهتری در ان باز می گردد به کاری بزرگ که سیاوش به رای و خواست خویش انجام داده است و آن آشتی است با تورانیان و کهتری ، در آن چاکری و فروتنی سیاوش است در برابر کاوس ، چونان پدر و پادشاه و وی.))

پس آموختیم که شیر با می آمیختن ، کنایه از مشوش و نگران بودن از نتیجه کار است…

این مطلب توسط جناب آقای حمیدرضا رحیمی و گروه بزرگ تلگرامی فردوسی،شاهنامه و شاهنامه خوانی که توسط ایشان مدیریت می شود به وب سایت ویکی شاهنامه ارائه داده شده است.

 

قبلی «
بعدی »