شاهنامه حیرتی یا کتیب معجزات

عنوان : شاهنامه حیرتی کتیب معجزات

نام صاحب اثر:  تقی الدین یا تقی الدین محمد با تخلص حیرتی

تاریخ نگارش:  قرن دهم هجری

محل نگارش:

توضیحات اثر و صاحب اثر:

تقی الدین یا تقی الدین محمد با تخلص حیرتی شاعر شیعی مذهب هم دورۀ شاه طهماسب اول صفی است که اقدام به نگارش شاهنامه ای به نام حیرتی تونی یا  کتیب معجزات نموده است.

فردوسی در ایران با تعصبی ملی، حماسه سرایی را با سرودن شاهنامه ای با محتوای عشق به ایران و فرهنگ غنی آن بنیان نهاد. بعدها علایق مذهبی ایرانیان، این جنبش ملی را رنگی مذهبی داد، به طوری که حماسه های ملی در طول چند قرن، جایگاه خود را به حماسه های مذهبی دادند. «ساختن حماسه های تاریخی و دینی در سراسر عهد صفوی معمول بود و بسیاری از حماسه های فارسی از دو نوع تاریخی و دینی منوب بدین دوره است» این جریان چنان در این دوره حاکم بود که پس از آن در سیاست و فرهنگ پایدار شد. در دوره صفویه وضع مذهبی ایران تثبیت می شود. بخش مهمی از متون عربی در این دوران به فارسی ترجمه شد که از آن جمله مباهج المنهج فی مناهج الحجج از قطب الدین کیدری، شارح نهج البلاغه است. حسن بن حسین شیعی سبزواری، عالم شیعی قرن ۸، این اثر را با عنوان بهجه المباهج ترجمه و تلخیص کرد، حیرتی تونی، شاعر قرن دهم هجری، پس از مطالعه این کتاب تصمیم گرفت شاهنامه ای منظوم از آن بیافریند. او «بهجه المیاهج حسن بیهنی سبزواری را به دستور شاه طهماسب به سال ۹۵۳ به نام کتیب معجزات به نظم فارسی در آورده است

حیرتی در پایان شاهنامه خود، عنوان و تاریخ پایان آن را در ماده تاریخ کتب معجزات برابر با ۹۵۳ آورده است و تعداد ابیات آن را ۲۱۸۰۰ بیت بر می شمرد:

چو دانایان پی تاریخ اتمام         کمال سعی را دادند انجام

.هم از اعجاز این ابیات فاخر       کتیب معجزات آمد به خاطر

از این معنی دل من فیض یاب است       که هم تاریخ و هم نام کتاب است

چو دل در فکر تعیین  عدد  شد      دوباره ده هزار و هشتصد شد

حیرتی در سبب نظم کتاب می گوید در همه عرصه های شعری با مهارت تاخته بودم و با سرودن رباعی و قصیده و غزل، سخن را به جایگاهی عالی رسانیده بودم، اما از مشوى بی بهره بودم، در همین زمان، کاتبی از شیراز رسید و کتابی به رسم هدیه برایم آورد. بعد از مطالعه، به این فکر افتادم که اگر شاه پذیرند، تظم زیبایی از این اثر بیافرینم. در همان زمان شاه طهماسب اجازه آن را داد:

که  ناگه کتیبی  آمد ز     شیراز       چه  کاتب  قاصدی   با نامۀ  راز

کتابش حجتی  حاجت  روایی      چو نام خویشتن بهجت فزایی

کتابی سر به سر تاریخ و اقوال      زحال   مصطفی   و  حیدر  و آل

 مرا حاصل شد از  نامش  نتایج      که جان را بهجتی بود از مباهج

مرا با خود هنوز این  گفت و گو  بود       دلم   در   التماس  و  آرزو بود…

که صادر گشت امر حضرت شاه       که  از  پیدا و  پنهان  است آگاه

که این تاریخ را  منظوم  سازی     به نظم این نثر را مرقوم سازی

حیرتی پس از کسب اجازه و با الگو قراردادن کتاب بهجه المباهج، این اثر را در بحر خسرو و شیرین نظامی (هزج مسدس محذوف یا مقصور) به نظم کشید. او به این موضوع آشکارا در اثر خود اشاره کرده است:

 

مرا رخصت به این خدمت چو می داد     پی تلقین زبان بگشاد و ارشاد

           نمود   آن  خسرو  شیرین   عبارت      به   بحر  خسرو  و  شیرین  اشارت

متن کتیب معجزات با عنوان «افتتاح نامه به نام فتاحی که نام با کرام او فاتحه ابواب خبر است و ساعت ملک الوهینش مصون از مشارکت غیر» آغاز می شود. پس از مناجات و ستایش پیامبر (ص) و امام زمان (ص) و مناجات و مدح شاه طهماسب، سبب نظم کتاب بیان شده است. این کتاب چهل و چهار فصل در بر می گیرد.

شاهنامه حیرتی تونی با عنوان کتیب معجزات از حماسه‌های کمیاب ادب فارسی است. این حماسه دربردارنده جنگ‌های پیامبر و بزرگان شیعه است. این اثر افزون‌بر اهمیت ادبی و مذهبی و تاریخی، برای شناخت بیشتر مذهب و ادبیات دوره صفویه بسیار سودمند است؛ همچنین واقعیت‌های مهمی از آغاز اسلام ارائه می‌کند. نسخه‌شناسان تاکنون نه نسخه خطی از این اثر معرفی کرده‌اند.

زندگی نامه حیرتی

تقی الدین یا تقی الدین محمد با تخلص حیرنی، شاعر شیعی مذهب. هم دوره شاه طهماسب اول صفوی (۹۳۰-۹۸۴) است. بیشتر تذکره توان او را اهل شهر تون دانسته اند، اما گاهی نیز به مرو و بخارا و ماوراء النهر و کاشان نیز موب شده است. از دوران زندگی حبرنی اطلاع بسیاری در دست نیست. او بسیار سفر کرده و در شهرهای سمرقند و بخارا و مرو روزگار گذرانده است. با شاه طهماسب آشنایی داشته و چند بار با او را دیده است. حیرتی در اثر سخن چینی حسودان به خشم شاه گرفتار آمد و به مازندران گریخت. مدتی تحت تعقیب بود و به همین سبب به اجبار همواره در فرار و گریز دیده می شد. چندی بعد قصیده ای در ستایش على (ع) سرود و با شفیع قرار دادن روح آن حضرت نزد شاه، اظهار پشیمانی کرد. شاه طهماسب بر سر لطف آمد و او را نزد خود خواند و توبه اش را پذیرفت. از آن پس اشعار بسیاری در مناقب اهل بیت سرود و تا زمان درگذشتش در کاشان از لطف شاه بهره مند می شد.

نظرهای متفاوتی درباره زمان و علت مرگ حیرتی بیان شده است. برخی علت مرگ او را ظالمی می دانند که در سال ۹۷۰ هجری او را کشته است، اما در بیشتر تذکره ها، سال مرگ او در ماه صفر سال ۹۶۱ ه.ق در شهر کاشان و به سبب سقوط از بام آمده است. در تاریخ ادبیات ادوارد براون درباره علت مرگ او، این بیت آمده است:

سال فوتش چو خواستم گفتند   او به ماه صفر فتاده ز بام

حیرتی دیوان شعری نیز داشته است. گاه هجوهایی نیز از او در کتاب ها دیده می شودا مانند هجو مردم قزوین

به شاهنامه حیرتی بیش از دیوان او توجه شده است و مورخان ادبی و نسخه پژوهان کمابیش آن را معرفی و وصف کرده اند.

 

قبلی «
بعدی »